- ارسالیها
- 6,189
- پسندها
- 17,401
- امتیازها
- 78,373
- مدالها
- 7
- نویسنده موضوع
- #51
پیکی بده تا لب زنم و باده بنوشم
یک جام از این خمره ی پا داده بنوشم
بر پا نشدم از غم ایام و چه باک است
باید که من از هجرتو افتاده بنوشم
زندان مهیبی ست ،ستم خانه هجران
زنجیر به پا دارم و آزاده بنوشم
گر جان و جهان همه در وادی غم سوخت
ساقی بده آن جام ،که دلداده بنوشم.
یک جام از این خمره ی پا داده بنوشم
بر پا نشدم از غم ایام و چه باک است
باید که من از هجرتو افتاده بنوشم
زندان مهیبی ست ،ستم خانه هجران
زنجیر به پا دارم و آزاده بنوشم
گر جان و جهان همه در وادی غم سوخت
ساقی بده آن جام ،که دلداده بنوشم.