فال شب یلدا

شعرکده اشعاری درمورد برادر

  • نویسنده موضوع GHAZAL NAROUEI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها 252
  • کاربران تگ شده هیچ

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,057
پسندها
55,671
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #1
"به نام خدا"

این بوی غربت است
که می آید
بوی برادران غریبم
شاید
بوی غریب پیرهنی پاره
در باد
نه !
این بوی زخم گرگ نباید باشد
من بوی بی پناهی را
از دور می‌شناسم :
بوی پلنگ مجروح را
در متن مه گرفته جنگل
بوی طنین شیهه اسبان را
در صخره‌هاي‌ ساکت کوهستان
بوی کتان سوخته را
در مشام ماه
بوی پر کبود کبوتر را
در چاه
این باد بی قراری
وقتی که می‌وزد
دل‌هاي‌ سر نهاده ما
بوی بهانه‌هاي‌ قدیمی
میگیرد
و زخم‌هاي‌ کهنه ما باز
در انتظار حادثه‌اي تازه
خمیازه می کشند
انگار
بوی رفتن
می آید
***

برادرم
چرا نمی‌شناسی‌ام؟
در حیرتم
می دانم فرزند مادرمی
برادر برادرم
و خواهر خواهرم
اما
نمی‌شناسی‌ام و نمی‌شناسم‌ات
ودر حیرتم
جانوری گرفتار دور از مأمن
در قفسی بسیار بزرگ به گذرگاهی...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,057
پسندها
55,671
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #2
ای برادر ای تمام هستی ام
ای برادر ای نگارمستی‌ام
ای برادر ای که هم مادر بدی و هم پدر
ای که در عمرت بدی خونین جگر
از چه گویم از دلت یا از سرت
یا که از درد تمام پیکرت
پیکرت ریش ریش شد ریش ریش شد
جان مولا جان من آتیش شد
ای برادر با رفتنت پشتم شکست
روح از تنت رفت و جانم ز تن برفت
ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را
جان مولا این چه کاری بود ما را
این چه رسمی بود کرد با ما روزگار
پدر رفت و برادر هم برفت
پدر گر رفت برادر بود جایش
برادر رفت ولی هیچکس نیست جایش
***

بر چرخ همیشه هم‌عنان رانده‌
بر ماه غبار موکب افشانده‌ای
آدم پدر منست و زو فخرم نیست
از تست که تو برادرم خوانده‌ای
***
ای برادر تو همان اندیشه ای / مابقی خود استخوان و ریشه ای
گر گل است اندیشه تو گلشنی / ور بود خاری تو هیمه گلخنی...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI
عقب
بالا