Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدالها 12 23/9/17 نویسنده موضوع #1 درود. پالیز یه لغت پارسی به معنای باغه. این جا باغ سیاهِ افکارِ منه. شما رو به این باغ دعوت نمیکنم چون سیاهه. اما خواندن اشعار کوتاه خالی از لطف نیست. و سخنی نیست؛ همین. آخرین ویرایش 20/10/17 امضا : Es_shima
درود. پالیز یه لغت پارسی به معنای باغه. این جا باغ سیاهِ افکارِ منه. شما رو به این باغ دعوت نمیکنم چون سیاهه. اما خواندن اشعار کوتاه خالی از لطف نیست. و سخنی نیست؛ همین.
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدالها 12 23/9/17 نویسنده موضوع #2 جغد تاریک دلم ترسی ندارد از شبُ بهر چندی پوچ، او را تا به زندان برده اند. های های گریه اش را میشناسم در شبُ این همه درد، چه طور او را پنهان برده اند؟ امضا : Es_shima
جغد تاریک دلم ترسی ندارد از شبُ بهر چندی پوچ، او را تا به زندان برده اند. های های گریه اش را میشناسم در شبُ این همه درد، چه طور او را پنهان برده اند؟
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدالها 12 23/9/17 نویسنده موضوع #3 من عاشقت بودم و تو... مرا مگر دقایقی دل تو کویر خشک شد و... منم شکسته قایقی امضا : Es_shima
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدالها 12 23/9/17 نویسنده موضوع #4 دوستم داری... وَ افسوس، تو عاشق نیستی! دوستت دارم... وً افسوس، تو لایق نیستی! حرمت قلب من از شیشه و تو سنگ منی دوست داری که مرا بشکنی؛ عایق نیستی. پ.ن: ۱۷ سالم بوده چه شعرا که نگفتم:D امضا : Es_shima
دوستم داری... وَ افسوس، تو عاشق نیستی! دوستت دارم... وً افسوس، تو لایق نیستی! حرمت قلب من از شیشه و تو سنگ منی دوست داری که مرا بشکنی؛ عایق نیستی. پ.ن: ۱۷ سالم بوده چه شعرا که نگفتم:D
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدالها 12 23/9/17 نویسنده موضوع #5 مرا زخمی در این کابوس، از این لِهتر نخواهم شد! مرا از خویش پنهان کن؛ ببین، بهتر نخواهم شد. امضا : Es_shima
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدالها 12 23/9/17 نویسنده موضوع #6 داستان از گذشتههاست؛ وَ در زمانی که... گر چه خودت رفته ای؛ در دلم میمانی که... گویند بس کن! بیش از این؟ دیوانه خو کافیست با این که زجرم داده ای، عزیزِ جانی که امضا : Es_shima
داستان از گذشتههاست؛ وَ در زمانی که... گر چه خودت رفته ای؛ در دلم میمانی که... گویند بس کن! بیش از این؟ دیوانه خو کافیست با این که زجرم داده ای، عزیزِ جانی که
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدالها 12 23/9/17 نویسنده موضوع #7 در راه عشق یا گناه؟ من زخمها خوردم من از خودم مُردم... وَ باز هم مُردم دوران آسانی نبود قبول کن آخر من باختم خویش را، اما تو را بردم امضا : Es_shima
در راه عشق یا گناه؟ من زخمها خوردم من از خودم مُردم... وَ باز هم مُردم دوران آسانی نبود قبول کن آخر من باختم خویش را، اما تو را بردم
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدالها 12 23/9/17 نویسنده موضوع #8 تقدیر من اما، همیشه باختن بود ذهن مریضم، درگیر ساختن بود پیروزی ممکن نیست... و من ندانستم کابوسهای من در حال تاختن بود امضا : Es_shima
تقدیر من اما، همیشه باختن بود ذهن مریضم، درگیر ساختن بود پیروزی ممکن نیست... و من ندانستم کابوسهای من در حال تاختن بود
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدالها 12 23/9/17 نویسنده موضوع #9 ای تو که بیش از خودم، به دلم نزدیکی محو پوچیها شدی؛ غرقی در تاریکی امضا : Es_shima
Es_shima کاربر نیمه فعال سطح 12 ارسالیها 612 پسندها 7,286 امتیازها 25,273 مدالها 12 23/9/17 نویسنده موضوع #10 تو به دور از من و دنیای منی که چرا تو، فکر فردای منی؟ من پر از غصه، جدا می میرد من به دنبالِ خدا، می میرد امضا : Es_shima
تو به دور از من و دنیای منی که چرا تو، فکر فردای منی؟ من پر از غصه، جدا می میرد من به دنبالِ خدا، می میرد