متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

عاشقانه‌ها عاشقانه‌های محمدعلی بهمنی

  • نویسنده موضوع R_MāN'8
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 28
  • بازدیدها 1,048
  • کاربران تگ شده هیچ

R_MāN'8

کاربر حرفه‌ای
سطح
8
 
ارسالی‌ها
1,766
پسندها
51,247
امتیازها
64,873
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #11
تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدیناسن خوابها را با تو زیبا می كنم هر شب
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه
چه آتشها كه در این كوه برپا می كنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
كه این یخ كرده را از بیكسی ها می كنم هرشب
تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب

|محمدعلی بهمنی|
 
امضا : R_MāN'8

R_MāN'8

کاربر حرفه‌ای
سطح
8
 
ارسالی‌ها
1,766
پسندها
51,247
امتیازها
64,873
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #12
طوریم نیست، خرد و خمیرم فقط همین!
کم مانده است بی تو بمیرم...
فقط همین !
از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز
در مرز چشم های تو گیرم...
فقط همین !

با دیدنت زبان دلم بند آمده‌ست...
شاعر شدم که لال نمیرم...
فقط همین!

|محمدعلی بهمنی|
 
امضا : R_MāN'8

R_MāN'8

کاربر حرفه‌ای
سطح
8
 
ارسالی‌ها
1,766
پسندها
51,247
امتیازها
64,873
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #13
با ساعتِ دلم...
وقتِ دقیق آمدن توست؛
من ایستاده ام
مانند تک درخت سر کوچه
با شاخه هایی از آغوش
با برگ هایی از بوسه...

|محمدعلی بهمنی|
 
امضا : R_MāN'8

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #14
دریا شده است خواهر و من هم برادرش
شاعـــرتر از همیشه نشستـــــم برابرش
خواهر سلام! با غزلــی نیمه آمدم
تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش
می خواهم اعتراف کنم، هرغزل که ما
با هـــم سروده ایم جهان کرده از برش
خواهر زمان ، زمان برادر کشی است باز
شاید بـــه گوش هــــا نرسد بیت آخـرش
با خود ببر مرا کـــه نپوسد در اینسکــــون
شعری که دوست داشتی از خود رهاترش
دریا سکوت کرده و من حرف می زنم
حس می کنم که راه نبردم به باورش
دریا منــــم ، همو کــــه به تعداد موج هات
با هر غروب خورده بر این صخره ها سرش
هم او که دل زده است به اعماق و کوسه ها
خــــون می خورند از رگ در خــــونشناورش
خواهر! برادر تو کم از ماهیان که نیست
خرچنگ ها مخــــواه بریسند پیکـــــرش
دریا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #15

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقتِ فرسوده گیم هیچ نیست
در پیِ ویران شدنی آنیم

دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام

آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی توفانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام

حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی ست که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سال هاست
منتظر لحظه ی توفانی ام

خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام؟
ها ... به کجا می کشی ای خوب من!
ها ... نکشانی به پشیمانی ام


| محمدعلی بهمنی |
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #16
‌یک قطره امٖ و گاه چنان موج می زنم
در خود که ناگزیری دریا ببینی ام

شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
اما تو با چراغ بیا تا ببینی ام


| محمدعلی بهمنی |
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #17
اجدادمان هم یادشان نیست
تاریخ اما یاد دارد

تاریخ ما با جوهر ذات تو و من
الوان خود را مینگارد

خود را نه
تاریخ خود را پرسو جو کن

بر خاک پاکت
ذات خود را آبرو کن

ای تو صدای بی صدایان جهان
ایران

همین که حک شده تاریخ سرزمینم بس
قسم به نام خودت میخورم همینم بس

تو گربه نه
که تو بام کنام شیرانی
همین که روی زمینه تو مینشینم بس

اگر کویری اگر باغ
هیچ فرقی نیست
همینکه خار و گلی در وطن بچینم بس

نه خواب رفته نه رویای حالو آینده
به روی نقشه اگر کوچکت نبینم بس

تو کشور منو من راویه توام هرگاه
در آفرین تو شعری بیافرینم بس

همین که حک شده تاریخ سرزمینم بس
قسم به نام خودت میخورم همینم بس

تو گربه نه که تو بام کنام شیرانی
همین که روی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #18
دلت می‌آید آیا از زبانی اینهمه شیرین
تو تنها حرفِ تلخی را همیشه بر زبان آری؟


نمی‌رنجم اگر باور نداری عشقِ نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصرِ عیّاری

| محمدعلی بهمنی |
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #19
گاهی چنان بدم که مبادا ببینی ام
حتــی اگـــر به خلوت رویــا ببینی ام
من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست
بر ایــن گمـــان مباش کـه زیبا ببینی ام
شاعر شنیدنی ست ولی میل،میل
ِ توست
آمــاده_ای کـه بشنـــوی ام یاببینی ام
این واژه ها صراحت ِ تنهایـی من اند
با این همه مخـواه که تنها ببینی ام
مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی
بی خویش در سماع غزل ها ببینی ام
یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
در خود کــه ناگزیــری دریـــا ببینی ام
شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
امـــا تــو با چـــراغ بیـــا تـــــا ببینی ام
گاهی چنان بدم که مبادا ببینی ام


| محمدعلی بهمنی |
 
امضا : Maede Shams

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #20
" تو "
فصل پنجم عمر منی و
تقويمم به
"شوق" توست كه
تكرار می شود هر سال...


| محمدعلی بهمنی |
 
امضا : Maede Shams

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا