دنباله دار شعرو ادامه بده ...

[._.Negar]

این تاپیکم یه چیزی تو مایه های تاپیک جمله سازیه
با این تفاوت که اون داستانه، این شعر
تو اون، جمله ی نفر قبلیو ادامه میدیم و داستان میشه
تو این، مصرع نفر قبلیو ادامه میدیم و شعر میشه
.
.
.
فقط خداوکیلی، گفتم خداوکیلی! شعر بی سرو ته و بی معنی و مفهوم نشه :|
قراره هرکی یه مصرع بگه پس تو اون مصرع سنگ تموم بزارین که ریتم و وزن و قافیه و مفهوم و ایناش ردیف باشه :|
در ضمن، شعر از جایی ننویسین حتما مال خودتون باشه
خب شروع:

مردم این شهر گویی اهل سازش نیستند

کلمه کمکی برای مصرع بعد(خواهش، نوازش)
ببینم چیکار میکنینا

✕ SPAM✕​

 

[Baaaaran]

مردم این شهر گویی اهل سازش نیستند
شاید به خاطر اینکه اهل خواهش و نوازش نیستند

 

[._.Negar]

مردم این شهر گویی اهل سازش نیستند
قلب های خسته را اهل نوازش نیستند

اینجوریم میشه گفت :| ببین وزن و آهنگ داشته باشه
حالا ادامه بده خاله ببینه

 

[Baaaaran]

مردم این شهر گویی اهل سازش نیستند
قلب های خسته را اهل نوازش نیستند
گویی خسته از این همه بدجنسی نیستند

 

[°•°HASTI°•°]

مردم این شهر گویی اهل سازش نیستند
قلب های خسته را اهل نوازش نیستند
گویی خسته از این همه بدجنسی نیستند
جان ما را توهی از افکار عالی خواستند

 

[HanAneH]

مردم این شهر گویی اهل سازش نیستند
قلب های خسته را اهل نوازش نیستند
گویی خسته از این همه بدجنسی نیستند
جان ما را توهی از افکار عالی خواستند
تمام دنیا را از ان خود می‌خواستند

 

[زین العابدین]

مردم این شهر گویی اهل سازش نیستند
قلب های خسته را اهل نوازش نیستند
گویی خسته از این همه بدجنسی اند
اما آشنا به وزن و قالب اشعارش نیستند
جان ما را توهی از افکار عالی خواستند
لیک خود اگاه به راه علم و دانش نیستند
تمام دنیا را از ان خود می‌خواستند
گر ببخشی دنیا را مرد میدانش نیستند

 

[._.Negar]

شهر من خوب است، اما مردمش انگار نه
خب کمی نیش و کنایه میزنند، بسیار نه!

 

[._.Negar]

گر ببینی این جماعت، پی به حرفم میبری
مردم، اینجا دل شکن هستند ولی دلدار نه