روزی می رسد که خواهی فهمید
یک زن ، هر چقدر هم عاشق باشد؛
هر چقدر هم خود آزار و
هر چقدر هم دیوانه،
سردی که ببیند؛
هر چقدر هم بی مقصد باشد
هر چقدر هم بی خانه
پای رفتنش فلج نمی شود ...
میرود...
... باید برای خودم برنامه ریزی داشته باشم ماه آینده
در جستجوی کسی باشم که مرا بفهمد
این ماه
بر خودم غلبه کنم که تو رفته ای
این هفته
روی پا بایستم
امروز...
باید زنده بمانم ...