نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

قفسه کتاب >>}~•تیکه‌ی فیلم و کتاب•~{<<

  • نویسنده موضوع Saba Abbasi
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,124
  • بازدیدها 13,634
  • کاربران تگ شده هیچ

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #611
خدمت سرور مهرگستر خودم آقاميرزا جعفر.
ای مخدوم عزيز من! از آن التفات و توجه كه هميشه نسبت به اين خادم باركش و ارادت‌كيش بردبار خود داشتيد، ممنونم!
ليكن به نوع ما كه جماعت خران هستيم به‌ طور حقارت نظر فرموده، حيوان بیشعور و از شعار تربيت دور تصور میكرديد. برای اينكه جنابعالی را به درستی از عالم و روزگار خران آگاهی باشد، لازم ديدم اين رساله را ترتيب نموده به حضور عالی تقديم كنم.
موضوع اين لايحه سرگذشت و وقايع زندگی اين مخلص باركش است. بعد از مطالعه به جنابعالی معلوم خواهد شد كه ما نره‌خران و ماده‌كران و كره‌خران چگونه طرف صدمه و زحمت غيرمنصفانه نوع بشر و همجنسان جنابعالی هستيم. همچنين خواهيد دانست كه ما طايفه درازگوشان را از مقامات صورت و معنی چه بهره‌ها، و در ذوق و ادراك چه رتبه‌هاست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #612
... وقتی بعضی چیزها در خاطراتت و یا در تصوراتت می‌پوسند، قوانین سکوت دیگر کار نمی‌کنند. این درست مثل این است که خانه دارد در آتش می‌سوزد و تو دلت می‌خواهد فراموش کنی که خانه در حال سوختن است. اما نبودن آتش هم تو را نجات نمی‌دهد. سکوت دربارۀ یک مسئله فقط آن‌را بزرگ‌تر می‌کند، رشد می‌دهد و همه چیز را می‌پوشاند...!

... حیوان انسان‌نما دیوی است که می‌میرد. اگر پول داشته‌باشد، می‌خرد، می‌خرد و می‌خرد. فکر می‌کنم به این دلیل هر چیزی را می‌خرد که در ته مغزش دیوانه‌وار امید دارد که یکی از آن‌ها زندگی جاودانه به او ببخشد. چیزی که هرگز اتفاق نمی‌افتد...!

... در تمام زندگی مثل یک مشت گره‌کرده بودم. کوبیدن، خرد شدن، در هم‌شکستن! اما حالا این دست‌های مشت‌شده را باز می‌کنم و چیزهای بهتری را با آن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #613
آدم درختهايی را می بيند كه بلنداند، راستند، انبوه‌اند، شاخه‌های كشيده و بلند دارند و برگهای فراوان! ‌درختهايی را می بيند كه كم رشداند، ‌گره‌دار و كج و كوله‌اند، ‌ظاهرشان توی ذوق می زند! مگر جنگل برای خاطر اين جور درختها زندگی را به خودش حرام می كند؟...!

پابرهنه ها / زاهاریا استانکو / مترجم: احمد شاملو
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #614
با کسانی که حرمت بازی را نگه نمی‌دارند، بهترین رفتار بازی نکردن است...!

...امشب باید جانم را شست و شو دهم. باید تمام این کثافتهای چسبیده بر روح و ذهنم را بشویم و پاکیزه شوم. تا صبح فرصت دارم.

به کدام چشمه روی بیاورم؟ کدام جویبار؟ کدام رود مرا پاکیزه می تواند کرد؟ باید پی دریاچه ای بگردم. دریا کدام سمت است؟ چگونه می توانم به اقیانوس برسم؟
تمام آبهای جهان را فرامی خوانم. خود را به دریا می زنم. دریا آنقدر بزرگ است، آنقدر آب دارد که هرگز آلوده نخواهد شد.
ای ابرهای بارور تیره، بر من ببارید!
آسمان ابرهایش را گرد خواهد آورد و همه را بالای سر من توده خواهد کرد. برق خواهد جهید و رعد خواهد غرید. رگبار، تندترین رگبارها، خواهد بارید...!

... من انگار به ریاضت نیازمندم. خلوت خواهم گزید. مهر خاموشی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #615
... پايان هر چيزی يعنی مرگ و مرگ چيزی است كه تا كسی آن را تجربه نكند، نمیفهمد و وقتی تجربه كرد، تجربه‌اش برای خودش و ديگران فايده‌ای ندارد.
پدر من مرگ را به بدترين شكلش تجربه كرد. روی نرده‌های سالن فوتسال نشسته بود كه توپ خورد به سرش، سرش به ديوار خورد و روی زمين افتاد و جان به جان‌آفرين تسليم كرد. خوردن توپ توی سر پدرم در زندگی اش معنايی كاملا سمبليك داشت. معنايی كه همه آن را درك كردند، حتا لمپن‌ترين تماشاگران فوتبال كه زندگی شان تخمه‌ی آفتابگردان است و فحش و عربده. آن‌ها نتوانستند اين معنای سمبليك را بيان كنند، اما در كلامی ناگفته فهميدند اين توپ به كاخ روياهای پدرم اصابت كرده و همه‌ی آن چيزهايی كه سال‌ها ساخته، ناگهان ويران شده است. روزی كه از كنار ويرانه‌ها می گذشتيم و توی خانه‌های...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #616
چیزهایی هست خیلی بدتر از تنهایی
اما سال‌ها طول می‌کشد تا این را بفهمی
وقتی هم که آخر سر می‌فهمی‌اش
دیگر خیلی دیر شده
و هیچ چیز بدتر از
خیلی دیر نیست...!

سوختن در آب، غرق شدن در اتش (مجموعه شعر) / چارلز بوکوفسکی/ مترجم: پیمان خاکسار
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #617
- چرا رنجم می دهی؟
- چون دوستت دارم.
- نه دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم خوشی اش را می خواهیم نه رنجش را.
- وقتی کسی را دوست داریم تنها یک چیز را می خواهیم: عشق را، حتا به قیمت رنج.
- پس تو به عمد مرا رنج می دهی؟
- بله، برای اینکه از عشقت مطمئن شوم...!


بارون درخت نشین / ایتالو کالوینو / مترجم: مهدی سحابی
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #618
آدمی که یکبار خطا کرده باشد و پاش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد، مطمئنتر است از آدمی که تا به حال پاش نلغزیده ... این حرف سنگین است ... خودم هم میدانم. خطا نکرده، تازه وقتی خطا کرد و از کارتنِ آکبند در آمد، فلزش معلوم میشود، اما فلزِ خطاکرده رو است، روشن است... مثلِ کفِ دست، کج و معوجِ خطش پیداست.
از آدمِ بی خطا میترسم، از آدمِ دو خطا دوری میکنم، اما پای آدمِ تک خطا میایستم...!


قِیدار/ رضا امیرخانی
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #619
اين مذهب چه بده بستانی‌ است كه در اين دنيا يك شاهی‌ روی‌ آن می‌ اندازی‌ و در آخرت كرورها شاهی‌ عوض می‌ گيری‌؟ چه دغل بازی‌ و رشوه خواری‌ و حماقتی‌! نه، انسانی‌ كه در اميد بهشت و ترس از جهنم است، نمی‌ تواند آزاد باشد...!

... انسان نمی‌ تواند پشتيبان آزادی‌ مطلق باشد، چنين آزادی‌ به هرج و مرج رهنمون می‌ گردد. اگر برای‌ انسان امكان داشت كه با آزادی‌ مطلق به دنيا بيايد، در صورتی‌ كه خواهان خدمتي بر روی‌ زمين بود، اولين وظيفه اش محدود كردن آن آزادی‌ بود...!


گزارش به خاك يونان / نيكوس كازانتزاكيس/ مترجم: صالح حسینی
 
امضا : S O-O M

S O-O M

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,324
پسندها
3,557
امتیازها
20,173
مدال‌ها
14
  • #620
میرخان: شاید هم مکر زنان؟
روشنک: خرد تا به زنان برسد نامش مکر می‌شود! نه؟ و مکر تا به مردان برسد نام عقل‌ می‌گیرد!

میرخان: قصه‌هایی هم هست درباره‌ی زنان بدکاره!
روشنک:که نتیجه‌ی مردان بدکارند...!



شب هزار و یکم/ بهرام بیضائی
 
امضا : S O-O M

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
398
پاسخ‌ها
123
بازدیدها
13,615

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا