دنباله دار انتقاد به رمان و نویسنده های امروزی

[* نازگـل بانــو *]

سلام سلام
خب دوستان طبیعتا همه ی شما رمان میخونید دیگه و گاهی اوقات پیش میاد که قلم نویسنده و یا موضوع رمان، باعث میشه کلی حرص بخورید و توی ذهنتون نسبت بهش جبهه بگیرید
خب از نظر شما چی باعث میشه از دست نویسنده یا رمان حرص بخورید؟
از نظرتون چی توی رمانا خیلی کلیشه ای شده که حوصلتون و سر میبره؟
و اگه دوست داشتین ایده آلتون راجب رمان رو بگید!
خلاصهههه نظر بدین ببینیم چه خبره تو ذهنتون!

 

[merry]

اینکه همیشه یه دختر و پسر باهم کل کل میکنن تو رمان. بدون اجازه‌ی بابا مامانشون پا میشن یه گله دختر و پسر میرن شمال یا به خواننده لطف میکنن و اجازه میگیرن برن و جالبیش اینه بابا مامانشون لبخند آرامش بخش میزنن می‌گن خدا به همراهتون. حالا اگه بابای من بود، با همون لبخند خودمو پسره رو له میکرد.
یکی دیگه هم اینکه همه تو رمان خوشگلن. بابا مگه ما زشتا دل نداریم؟!
ایده آلم اینه که دیالوگای آبکی نبندن تو رمان و فک کنن بامزه شده. به خدا کل کل بامزه نیست :/

 

[* نازگـل بانــو *]

خب مثل اینکه کسی نمیخواد شروع کنه پس اول خودم انتقاد میکنم.

_دقیقا اینجوریه که توی نصفی از رمانا طرف صبح با صدای نکره ی گوشیش از خواب بیدار میشه.
بعد یا مامانش با دیدنش وحشت میکنه یا خودش و تو آینه می بینه و میگه موهام شبیه جنگلیاست و خط چشمم پخش شده

_یا مثلا توی همه ی رمانا، دختره و پسر به شدت خوشگلن ، موهای مواجم که همیشه تا پایین کمر و میتونم قسم بخورم پسره حتما سیکس پک داره

_یا دختره حتما فقیر فقیره پسر عین سوپر من میاد کمکش میکنه بعد نمک گیر چشای شهلایی دختره میشه و زارت عاشقش میشه بعدم که میرن سر خونه زندگیشون، یا خیلی پولداره و محل سگ به پسرا نمیده یکی بدتر و پولدار تر از اون جلوش سبز میشه و ماهم باید شاهد کل کلای آبکی این دو تن برد پیت...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[* نازگـل بانــو *]

اینکه همیشه یه دختر و پسر باهم کل کل میکنن تو رمان. بدون اجازه‌ی بابا مامانشون پا میشن یه گله دختر و پسر میرن شمال یا به خواننده لطف میکنن و اجازه میگیرن برن و جالبیش اینه بابا مامانشون لبخند آرامش بخش میزنن می‌گن خدا به همراهتون. حالا اگه بابای من بود، با همون لبخند خودمو پسره رو له میکرد.
یکی دیگه هم اینکه همه تو رمان خوشگلن. بابا مگه ما زشتا دل نداریم؟!
ایده آلم اینه که دیالوگای آبکی نبندن تو رمان و فک کنن بامزه شده. به خدا کل کل بامزه نیست :/

دقیقا

 

[bahareh.s]

یارو انگار مامان بابا نداره دور از جونش
شلوار تنگ با مانتوی کوتاه آرایش آنچنانی خود نویسنده هم من ی جا دیدم اینو زده بود "میدونم که داشتم آرایش عروس می کردم ولی به هرحال هر دختری باید به خودش برسه دیگه!"
یارو رو انچنان پولدار و کیوت درستش می کنن آدم میمونه :|
ی جا تو انجمن خودمون من الان میدونم اسم رمانه جیه ها ولی نمی گم یارو میگه
"دمپایی خرگوشی صورتیمو پوشیدم.... آیفون x رو از روی میز برداشتم با سوییچ ماشین دویست و شیشمو"
خدااااااا من دیگه چی بگم یعنی آدم میمونه
حالا این بماند ی جا انقدر یارو رو لاغر مردنی نشون میدن ک خدا میدونه همیشه پسر هم باید قدش بلندتر باشه والا من تو خیابون میرم همه از من نسبتا کوتاه ترن
لپ کلام:
نویسنده ی گرامی لطفا کمی...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Wonder]

توی همه چی اغراق کردن
پولداری
زیبایی
احساسات
تنفر
گشاد فکری(کلمه ی دیگه ای به ذهنم نرسید:/ چون اینا روشن فکر نیستن دیگه)
روش های عاشق شدن
کل کل
هیجانات
دیالوگ ها
ورزشکاری
باهوشی
کلا روند عادی زندگی از بین رفته

 

[MILAN]

دقیقا.....
یه وقت بود همه شخصیت های اول مرد ماشین جنِ سیس داشتن....
این شمال هم توی همه‌ی رمانا بوده و خواهد بود.
پسره یه شکست عشقی داشته و دختره هم یا اصلا عاشق نشده یا اگر عاشق شده عشقش الکی بوده....
خیلی نکاتی هست که تکراری و غیر قابل حضم هستن.

 

[* نازگـل بانــو *]

یارو انگار مامان بابا نداره دور از جونش
شلوار تنگ با مانتوی کوتاه آرایش آنچنانی خود نویسنده هم من ی جا دیدم اینو زده بود "میدونم که داشتم آرایش عروس می کردم ولی به هرحال هر دختری باید به خودش برسه دیگه!"
یارو رو انچنان پولدار و کیوت درستش می کنن آدم میمونه :|
ی جا تو انجمن خودمون من الان میدونم اسم رمانه جیه ها ولی نمی گم یارو میگه
"دمپایی خرگوشی صورتیمو پوشیدم.... آیفون x رو از روی میز برداشتم با سوییچ ماشین دویست و شیشمو"
خدااااااا من دیگه چی بگم یعنی آدم میمونه
حالا این بماند ی جا انقدر یارو رو لاغر مردنی نشون میدن ک خدا میدونه همیشه پسر هم باید قدش بلندتر باشه والا من تو خیابون میرم همه از من نسبتا کوتاه ترن
لپ کلام...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[* نازگـل بانــو *]

توی همه چی اغراق کردن
پولداری
زیبایی
احساسات
تنفر
گشاد فکری(کلمه ی دیگه ای به ذهنم نرسید:/ چون اینا روشن فکر نیستن دیگه)
روش های عاشق شدن
کل کل
هیجانات
دیالوگ ها
ورزشکاری
باهوشی
کلا روند عادی زندگی از بین رفته

اهوم

 

[* نازگـل بانــو *]

دقیقا.....
یه وقت بود همه شخصیت های اول مرد ماشین جنِ سیس داشتن....
این شمال هم توی همه‌ی رمانا بوده و خواهد بود.
پسره یه شکست عشقی داشته و دختره هم یا اصلا عاشق نشده یا اگر عاشق شده عشقش الکی بوده....
خیلی نکاتی هست که تکراری و غیر قابل حضم هستن.

واقعا