متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار انتقاد به رمان و نویسنده های امروزی

•[TINA]•

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,454
پسندها
6,356
امتیازها
25,673
مدال‌ها
15
  • #11
بیشتر ژانر های پلیسی اینطورین که دختره نفوذی میره تو یه گروه اونجا به یه پسره که خیلی بده کلکل میکنن بعد دختره میفهمه پسره هم پلیسیه و عاشق هم میشن پسره هم یه بلایی سرش میاد ولی تهش خوب میشه یا میخوان به دختره ت*جاوز کنند پسره نمیزاره!
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Selin

رو به پیشرفت
سطح
14
 
ارسالی‌ها
200
پسندها
3,166
امتیازها
16,763
مدال‌ها
18
سن
21
  • #12
خب بیشتر رمان ها مینویسند دختره شیطونه و مغروره و به پسرها اهمیت نمیده یا قلبش از سنگه اما وقتی رمان و میخونی هیچ وقت همچین شخصیتی پیدا نمیکنی و اینکه رمان های طنز بیشتر قسمت هاش تکراریه و همه از هم کپی گرفته یا اگه هم کمی از قسمت و خودشون بنویسن طنز هم نیست
و مهمترین اینکه من عاشق رمان های تخیلی هستم ولی واقعا کسی نیست که با قلم خوب بدون کلیشه و موضوع غیر تکرار بنویسه و این واقعا کفر من و در میاره
 
امضا : Selin

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
سطح
13
 
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,637
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
  • نویسنده موضوع
  • #13
خب بیشتر رمان ها مینویسند دختره شیطونه و مغروره و به پسرها اهمیت نمیده یا قلبش از سنگه اما وقتی رمان و میخونی هیچ وقت همچین شخصیتی پیدا نمیکنی و اینکه رمان های طنز بیشتر قسمت هاش تکراریه و همه از هم کپی گرفته یا اگه هم کمی از قسمت و خودشون بنویسن طنز هم نیست
و مهمترین اینکه من عاشق رمان های تخیلی هستم ولی واقعا کسی نیست که با قلم خوب بدون کلیشه و موضوع غیر تکرار بنویسه و این واقعا کفر من و در میاره
اره موافقم باهات .
رمانای تخیلی خوب کم شده.
اما من یه رمان بهت پیشنهاد میکنم بخونی که ژانرش تخیلیه و سه جلده خیلی جذابه.:thumbup:
رمان زاده ی تاریکی!
 

*SHAKIBAgh*

کاربر خبره
سطح
30
 
ارسالی‌ها
4,166
پسندها
28,326
امتیازها
69,873
مدال‌ها
26
  • #14
توی رمان 50 درصد رمانا دختره خیلی شیطون و بانمکه و اصلا غم و غصه نداره، توی 50 درصد دیگه هم دختره خیلی سختی و بدبختی کشیده و مث برج زهرماره
ینی اصلا چیزی به نام تعادل و تناسب توشون وجود نداره.
یا این که میان طرف رو انقدر خنگ جلوه میدن که انگار هیچی نمیفهمه
یا از اون بدتر حرف نزدن کاراکتراس.
ینی دختره رو جرش بدی هم از عشقش نمیگه نکه غرورش خدشه دار بشه
اینا دیگه عند خز بازی و کلیشه اس
 
امضا : *SHAKIBAgh*

Sepideh.T

کاربر برتر
سطح
30
 
ارسالی‌ها
2,443
پسندها
18,978
امتیازها
53,173
مدال‌ها
28
  • #15
آخ نازگل جان خیر از دو تا دنیا ببینی.
اگه این تاپیک رو ندیده بودم تا فردا دق می‌کردم.

دختره صبح کاملا خوشحال کاملا بشاش از خواب بیدار میشه
از نرده‌ پله ها سر می‌خوره
دقت کنید حتما باید سر بخوره وگرنه روند داستان به کلی از بین میره
میره تو آشپزخونه با صدای بلند سلاممممممم
میکنه مادر پدره‌ با روی باز جوابش رو میدن
پدره میگه

دختره یکی یدونه بابا بیا بشیم صبحونه بخور
دقت کنید اگه دختره یکی یدونه نباشه می‌‌ترشه
راستی یادم رفت بگم
داداشش‌ حتما باید بهش تیکه بپرونه‌ بعد مامانه به پسره چشم غره میره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Bina.a

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,086
پسندها
24,504
امتیازها
47,073
مدال‌ها
24
  • #16
نمی‌دونم چرا دختر و پسر داستان همیشه چشاشون سگ داره :hmmsmiley02:
 
امضا : Bina.a

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • مدیر
  • #17
ی رمانه بود مادره رفته بود روستاشون و اینا عشقو حال
ی جا دیگه هم بود همیشه مادر و پدر رو دست به سر می کردن :|
خدای من آخه نویسنده ی گل شما چرا انقدر تکراری می نویسی نمی خوای آدم شی احیانن:|
وقتی آدم شدی و مثه ی آدم نوشتی خب... اون موقع آدم شدی دیگه :|
 
امضا : bahareh.s

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • مدیر
  • #18
چرا همیشه دختره باید اتفاقی به یکی بخوره و این جمله به کار بره
"چشمامو بستم و با بوی عطر تلخی که لباسشو پر کرده بود احساس سرزندگی کردم"
دوستان توجه داشته باشید این عطر تلخ نباشه اصلا نمیشه اصلاااااا نمیشه :|
 
امضا : bahareh.s

Narges_D

کاربر فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
20,499
امتیازها
48,373
مدال‌ها
23
  • #19
اول: همشون موضوعات يکي دارن واصلافکرنمي کنن که کمي موضوع روعوض کنن
دوم: بيش تررمان هااززماني که دانشگاه قبول مي شن يااولين روزدانشگاهشون شروع مي شه وتواچن رمان باپسره کل مي ندازن
سوم: خيلي ازرمان هاشده اربابي.. ماديگه فکرنمي کنم ارباب ديگه داشته باشيم:/
چهارم: خيلي غيرواقعي هستش.. طرف مي زنه به ماشين وپول خسارت نگيره!!
پنجم: ازاون اولش مشخصه قراره چي بشه رمانه.. اصلاادم کنجکاونمي شه بهاخر رمان
 
امضا : Narges_D

Maryam.chitsazii

ویراستار انجمن
سطح
14
 
ارسالی‌ها
993
پسندها
5,067
امتیازها
23,673
مدال‌ها
17
  • #20
به نظر من داخل بیشتر رمان‌ها طرف فامیل دختر در میاد یا وقتی هم و دیدن میبینن اتفاقی آشنااز آب در اومدن.
یا بعضی از جاها که دختر هنوز نه ازدواجی کرده یا چیز دیگه خیلی راحت دست پسر و میگیره و خیلی کارای دیگه.
همین که میگن مامان و مامانشون میگه یامان.
اکثر رمان‌هایی که خوندم خونه‌ی دو طبقه و نرده داره کهدختر از روی نرده سر می‌خوره و مامانم حرصو.
از اون گذشته جاهایی که پدر یا مادر داخل رمان خیلی راحت به پسره اعتماد میکنن و نویسنده از زبان مادر مینویسه از دختر خودم هم بیشتر اعتماد دارم به اون پسر.
یا اینکه تو رمانه دختره یا خودکشی میکنه یا تصادف بعدم میره داخل کما و پسره ام حتی یک دقیقه‌ام دختره رو ول نمیکنه. در این مورد مثلا داخل رمان مینویسند:
سه ماه بعد و پسره هم میگه سه ماه اینجام و جم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا