یک آدم که بتونه پرواز کنه و غیب بشه و ذهن هارو بخونه
ولی دوست نداشتم تو شهر باشم دوست داشتم تو یک جنگل جادویی باشم که حداقل با حیوونا زندگی کنم چون حیوونا از بعضی آدما خیلی بهترن
اون قدرت ها رو هم برای زنده موندن تو جنگل گفتم
یه دختر لوس اخمو جیغ جیغو با ده تا ماشین بوگاتی تو پارکینگ، یه کمد... که نه یه اتاق پر از لباس! اتاقم صد و هفتاد و پنج متر( دقیقا باید همین باشه هاااا ) مامان و بابا قربون صدقه برن یه داداش نچسب بیکارم داشته باشم، تو راه دانشگاه با ماشینم بکوبم به سپر جلوی یه پسر ووششش! قد و هیکل جان یامان قیافه برد پیت=|
بعد برم سر کلاس ببینم استادمه:/ (صرفا بلا به دور به ویژه از خودم )