دنباله دار بچه که بودم فکرمی کردم...

  • نویسنده موضوع Tranom
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 353
  • کاربران تگ شده هیچ

Tranom

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
28/4/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
62
امتیازها
83
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
بچه که بودم فکرمی کردم...
وقتی بچه بودم فکر میکردم.اگه شبا پاهامو از پتو بیرون باشه یه موجود ترسناک اونارو میکشه واز لب پنجره باخودش میبره.
بماند که حالا که بزرگم شدم این فکرنیمه شبا توذهنم میاد وباعث میشه پتو سفت بچسبم ...
 
امضا : Tranom

SHAHIN

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
3/3/20
ارسالی‌ها
15
پسندها
611
امتیازها
3,603
مدال‌ها
6
سطح
7
 
  • #2
بچه که بودم چوب لباسی طرح دلقک داشتم ازش به شدت نفرت داشتم میترسیدم فکر میکردم به من میخنده اخرش کار به جایی رسید که با چاقو پاره ش کردم ازش به عنوان بادبادک برای خواهرم استفاده کردم
 

HaNa_Ne

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
25/4/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
883
امتیازها
4,953
سطح
0
 
  • #3
من بچه بودم فکرمیکردم تو این پرتغال خونی ها خون تزریق میکنن
Vini. ALVIN
 
آخرین ویرایش
امضا : HaNa_Ne

Star☆AR

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
22/3/20
ارسالی‌ها
138
پسندها
3,980
امتیازها
21,583
مدال‌ها
11
سطح
12
 
  • #4
بچه که بودم فکر می‌کردم موجودی به اسم عجیب الخلقه تو مدرسمون عست که بعضی آدمهای خواست رو میخواد بکشه؛ یکیشونم بنده.
 
امضا : Star☆AR

HaNa_Ne

رفیق جدید انجمن
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
25/4/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
883
امتیازها
4,953
سطح
0
 
  • #5
بچه که بودم فکرمی کردم...
وقتی بچه بودم فکر میکردم.اگه شبا پاهامو از پتو بیرون باشه یه موجود ترسناک اونارو میکشه واز ل**ب پنجره باخودش میبره.
بماند که حالا که بزرگم شدم این فکرنیمه شبا توذهنم میاد وباعث میشه پتو سفت بچسبم ...
من این توهم رو از زیر تختم داشتم یهو پامو میگیره منو با خودش میبره زیر تخت میخوره منو
 
امضا : HaNa_Ne

ملیکـا

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/10/21
ارسالی‌ها
675
پسندها
7,300
امتیازها
22,273
مدال‌ها
12
سطح
12
 
  • #6
فکر میکردم بزرگم:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
 
امضا : ملیکـا

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
8/10/20
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,348
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
21
سطح
33
 
  • #7
بچه بودم فکر میکردم بچه‌ها رو لک‌لکا میارن:/
بخوابم، خوابم می‌بره:/
شب عروسی مامان و بابام رفته بودم خونه مامان بزرگم:/
 
امضا : NEGIN BARZAN~

.Asal.r

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
21/10/18
ارسالی‌ها
380
پسندها
14,593
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
سطح
20
 
  • #8
بچه که بودم فکرمی کردم...
وقتی بچه بودم فکر میکردم.اگه شبا پاهامو از پتو بیرون باشه یه موجود ترسناک اونارو میکشه واز لب پنجره باخودش میبره.
بماند که حالا که بزرگم شدم این فکرنیمه شبا توذهنم میاد وباعث میشه پتو سفت بچسبم ...
اینو که من هنوزم فکر میکنم :108:
 
امضا : .Asal.r

Miss.ghazal86

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/10/21
ارسالی‌ها
16
پسندها
68
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #9
بچه که بودم همیشه با خودم فک می‌کردم وقتی تلفن عمومیا زنگ میخوره کی جواب میده:979:
 
امضا : Miss.ghazal86

Miss.ghazal86

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/10/21
ارسالی‌ها
16
پسندها
68
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #10
امضا : Miss.ghazal86
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] .Asal.r

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا