متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار وقتی بچه بودم...

  • نویسنده موضوع mehrabi83
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 114
  • بازدیدها 4,270
  • کاربران تگ شده هیچ

Aswlx_xsbi

رفیق جدید انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
3,058
امتیازها
17,473
مدال‌ها
11
  • #91
وقتی بچه بودم مردم آزار قدری بودم
 

mastoor

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
105
پسندها
3,238
امتیازها
16,203
مدال‌ها
2
  • #92
وقتی بچه بودم یه خانومه ای تو پاساژ بهم گفت همراهم بیا برات سک سک بخرم من همراهش رفتم ولی بجاش اون طلاهای منو برد
 

شین.الف

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
123
پسندها
1,303
امتیازها
8,063
مدال‌ها
8
  • #93
بچه بودم دوس داشتم بزرگ،الان که بزرگ شدم دوس دارم کوچیک شم
 
امضا : شین.الف

..TaraɲΘm..

کاربر حرفه‌ای
سطح
21
 
ارسالی‌ها
759
پسندها
11,580
امتیازها
38,673
مدال‌ها
22
سن
22
  • #94
چرا وقتی بچه بودم اون‌قدر خاک بازی رو دوس‌داشتم؟ :/
:laughting:
البته الآن هم سفال‌گری رو خیلی دوس‌دارم : )
 
امضا : ..TaraɲΘm..

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #95

وقتی بچه بودم فکر می‎کردم همه همیشه هستن
به همین خیال بودم، قدر نمی‎دونستم بودنِ اونایی که دوسشون داشتم و خودم نمی‎دونستم.
...
حالا که اونا رو از دست دادم، می‎فهمم که بودنشون چقدر ارزشمند بوده و چقدر دوسشون داشتم و خودم هم حتی توی باورم نمی‎گنجیده!
 
امضا : Maede Shams

melisa.fe

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,622
پسندها
23,152
امتیازها
44,573
مدال‌ها
25
  • #96
بچه که بودم ننمینا واس اینکه مواظب عروسکام باشم میگفتن امام زمان بیاد عروسکام زنده میشن هر بلایی که سرشون آوردم سرم میارن.
منم اصن نمدونستم امام زمان کیه
یه روز کامل نشستم دست و پای عروسکامو که کنده بودم چسبوندم و.....کلیم ازشون معذرت خواستم

نگو خانواده ایسگامون کردنo_O
 
امضا : melisa.fe

Mehran Ahmadi

کاربر انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,911
امتیازها
32,573
مدال‌ها
17
  • #97
وقتی بچه بودم با همه ی نداشته هامون خوش بودیم
نمیدونم ما عوض شدیم یا دنیا عوض شده
یا روزگار عوضی شده
دیگه مث بچگی ها شاد نیستیم
 

`Nastaran

مدیر بازنشسته
سطح
29
 
ارسالی‌ها
951
پسندها
20,552
امتیازها
42,073
مدال‌ها
21
سن
20
  • #98
بچه بودم ب عروسکام غذا میدادم خخ ی بار مامانم سوپ درس کرده بود ب یکیشون ک اسمش نگار بود سوپ دادم از تو کلش معلوم بود محتویا غذاهه
ی عروسک دیگه داشتم از این کچلا اسمش پریا بود همه جا میبردمش دادمش ب ی بچه انقده دلم براش تنگ شدهههه
بچه ک بودم دوس داشتم لباس عروسکی بپوشم
بچه بودم ی پارک نزدیک خونمون بود چن تا خانوم میومدن رو صورت و دست بچه ها نقاشی میکردن هیچوقت نرسیدم رو صورتم نقاشی کنن!
 
امضا : `Nastaran

مرسانا

کاربر نیمه فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
401
پسندها
10,069
امتیازها
28,173
مدال‌ها
2
  • #99
وقتی کوچیک بودم آرزو داشتم بزرگ شم اما حالا معنی اینو میفهمم"بزرگ نشو یه تله است"
 

AmirAdabi❆

مدیر بازنشسته
سطح
20
 
ارسالی‌ها
464
پسندها
12,226
امتیازها
31,973
مدال‌ها
19
  • #100
وقتی بچه بودم، با قیچی نصف موهای خواهرمو چیندم و بعدش ...... شدم : / :roflym::sadym:
 
امضا : AmirAdabi❆

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا