متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

روی سایت دلنوشتهٔ جرمش زنانگی بود!|عارفه حمزه کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Arefeh.h
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها 1,255
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #1
1599637969739.png
نام دلنوشته: جرمش زنانگی بود!
نام نویسنده: عارفه حمزه
تگ: محبوب
ویراستار: s-a-h-a-r
مقدمه:
این‌ها همه تقصیر کیست؟ من؟!
آری! همیشه مقصری در میان است و او منم. بزرگترین جرم من این است که به این دنیا پا نهاده‌ام!
با آمدن من، زندگی دیگران هم پر از درد و مشکلات شد. شاید اگر منی وجود نداشت، این‌گونه نبود. من اضافی‌ترین ترکیب زندگی‌شان هستم!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Arefeh.h

Maede Shams

مدیر بازنشسته
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,870
پسندها
77,371
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...

IMG-20200319-WA0010.jpg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.

"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Maede Shams

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
قلبم بی‌تابانه برای دختری که در کودکی مادر شد، می‌سوزد. همانی که فرق کودکش را با عروسک خرسی‌اش درک نمی‌کرد، ولی باز هم با عشق به او غذا می‌داد و برایش لالایی مادرانه می‌خواند...
در وجود هر دختری، مادری فداکار نهفته است؛ سن و سال نمی‌شناسد!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Arefeh.h

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
اشک‌هایی که از روی گونه‌هایم سرازیر می‌شود، معنای واقعی درد است! دردی که از زخم کهنه‌ای، هر چند سال یک‌بار برمی‌خیزد...
درست همان شبی که تو را از دست دادم برای همیشه!
از آن شب بود که سالگرد بدبختی‌ام را عزا می‌گیرم...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Arefeh.h

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
قدم از قدم که بر می‌دارم، به دریا نزدیک می‌شوم.
من در هیچ و پوچ غرق می‌شوم! این حس پوچی مرا خواهد کشت!
این حس مقصر بودن، یعنی قطع امید از همه‌ی اتفاقات ممکن...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Arefeh.h

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
مرا ببخش اگر نمی‌توانم بهتر از این باشم!
من در تاریک‌ترین بخش زندگی‌ام تنها رها شده بودم!
من معنای هم‌دردی و مهربانی را نمی‌دانم...
چگونه می‌شود مهربان بود؟!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Arefeh.h

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
قلبت از درد زخم زبان‌های‌شان بسوزد و دم نزنی!
زندگی‌ات به اجبار بچرخد و اعتراض نکنی!
سرکوبت کنند و سکوت کنی!
و این یعنی یک زنانگی کامل!
بخواهی خودت باشی، می‌شوی بدترین زن روی زمین...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Arefeh.h

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #8
***
دنیای ما دو نفر موازی هم‌اند.
هر چقدر هم بدویم به یکدیگر نمی‌رسیم!
تو هرگز معنای گریه‌های مرا نخواهی فهمید؛ من هم هیچ‌گاه معنای زورگفتن‌ها و فریاد زدن‌هایت را درک نخواهم کرد...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Arefeh.h

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #9
***
این بار قلبم عجیب تنگ است برای آن مدل نگاه‌های خیره میان دعواها، که تعبیری جز عشق و آرامش ندارد...
آن آغوش‌های ناگهانی میان بحث کردن‌ها برایم توهماتی بیش نیست!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Arefeh.h

Arefeh.h

گوینده آزمایشی
سطح
31
 
ارسالی‌ها
1,964
پسندها
25,770
امتیازها
51,373
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #10
***
دلم برای چند سال پیش خودم تنگ شده است!
چقدر دختر خوبی بودم!
جرم من چه بود که در این زندان کوچک به وسعت غم‌هایم زندانی شدم؟
جرم من زنانگی‌ام بود!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Arefeh.h
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا