پی اعجاز امید
بلند میخوانم ای دلم ارام باش
معجزه در راه است
خندهی غمناک تمام خواهد شد
روزی رهگذری سری خواهد زد
از زمستان شاید!
تو را بلد میخواند
خدا با ما است، معجزه را انکار نیست
معجزه به تمام مادرم
در پی توصیف اوست
معجزه تنها قلم است
دلکم میبینی؟!
اعجاز اینک با ماست
رقص چشمانش را
صوت اوازش را
چه توان گفت؟ بجز معجزهای
معجزه یعنی بودن او
معجزه برگشت یک رفتنی است
از زمستان شاید!
معجزه حبس دستان من است
در گرمی دستان او
وای چقدر معجزه ها پر رنگند!
من همان معجزه هستم شاید!