متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها تنهایی دونفره

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 1,421
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #21
هوا دو نفره هم كه باشد
نگران تنهاي نيستم
خيالت هميشه كنارم قدم ميزند...
به روياي تو
تابستان هم هواي دو نفره دارم...
حتي زير سقف اتاقم...
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #22
هر كه مرا ميبيند...
تو را صدا ميزند!
قاب عكسي شده ام روي ديوار اتاقت...
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #23
امشب اما
دانستم
سایه ای را که از او می گریختم
و تمام عمر دنبالش بودم،
همین ماهی کوچکی است که در سینه ام
خانه دارد...

"الیاس علوی"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #24
گاهی هم به خودت سر بزن!
حالِ چشمهایت را بپرس و دستی به سر و روی احساست بکش؛
رو به روی آیینه بایست و تمام تنهایی ات را محکم در آغوش بگیر وَ با صدای بلند به خودت بگو که "تو" تنها داراییِ من هستی؛
بگو که با همه ی کاستی های جسمی و روحی، تو را بی بهانه و عاشقانه دوست دارم؛
برای خودت وقت بگذار، با مهربانی دستت را بگیر و به هوای آزاد ببر، نگذار احساس تنهایی کنی، نگذار ابرهای سیاه، چشمهایت را از پا دربیاورد...
مطمئن باش،
هرگز کسی دلسوزتر از تو
نسبت به تو پیدا نخواهد شد…!
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #25
تنها خوابید
تنها بیدار شد
تنها موزیک گوش داد
تنها قدم زد
تنها خندید
تنها گریست
وقتی همه جا پر شده بود از
شعار من تنهایم من تنهایم
ستاره ای خاموش شد
و هیچکس نفهمید...

علي قاضي نظام
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #26
عادت کردم احساساتم را درونم پنهان کنم، نقشه هایم را به تنهایی بکِشم و برای اجرایشان تنها روی خودم حساب کنم. نظر، توجه، یاری و حتی حضور دیگران را مزاحم و مانع می شمردم...عادت کردم آنچه را در سر دارم هرگز به زبان نیاورم و اگر به ناچار در صحبت دیگران وارد شدم، بکوشم با بذله گویی از ملال آن گفت و شنود بکاهم و به این ترتیب افکار حقیقی ام را مخفی نگه دارم...از همان هنگام نسبت به دیگران چنان بی اعتماد شدم که دوستانم تا به امروز به خاطرش بر من خرده می گیرند...!

"بنژامن کنستان"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #27
+ تا حالا به مرگ فکر کردی؟!

- هر روز عزیزم، ولی بیشتر از خود مرگ، به نوع مُردن فکر میکنم،
تصادف، افتادن از راه پله ها، یه صحنه ی انفجار تو پمپ بنزین ... ولی رفتنت، رفتنت میتونه بدترین شکل مُردن باشه.
مُرده ای که میشینه و باز به انواع مرگ دیگه فکر میکنه.


"حمید جدیدی"
دیالوگ های خیالی من
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #28
آدم ها از هم یاد می گیرین، همه چی رو، عشق، خ**یا*نت، دروغ، وفاداری، رفتن، موندن، همه این ها رو از آدم های دیگه یاد می گیرن.
گاهی باید نشست و فکر کرد که از آدم هایی که تو زندگی مون اومدن و رفتن چی یاد گرفتیم، عشق، یا بی احساسی؟


"روزبه معین"
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #29
وعده غذایی‌ام کم شده، خوابم نصف، دهانم تلخ، اعصابم ضعیف، فکرم آشفته و تمرکزم مثلِ دوربینِ روی دست!
دیگر زیاد حرف نمی‌زنم، برای گوش دادن هم رغبتی نیست. برای قدم زدن اما تا دلت بخواهد پای خودم هستم.
با اینهمه رفتنم کمی طول کشیده!
قدم برمی‌دارم اما دور نمی‌شوم. می‌دوم، نفس می‌زنم، اما تکان نمی‌خورم!
خاصیتِ فرار همین است، در مبدأ جایگاهی نداری و به مقصد هم نمی‌رسی!
شاید فکر کنی از تو فرار می‌کنم، اینگونه نیست! مشغول ترکِ هر دویمان هستم.


"علی سلطانی "
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #30
من و تو به اين خيابانها بدهكاريم
پياده رو هاي وليعصر رو بايد متر كنيم
از روي جدول قدم بزني
بايد با يك هندزفري آهنگ گوش كنيم..."بين ما فوق العاده بود ..."
جاده ي شمال رو بايد رانندگي كنيم...
برايم ميوه پوست بگيري...
از جلوي رستوران "همسفر" رد بشيم و بلند بزنيم زيرِ آواز..."تو از كدوم قصه اي،كه خواستنت عادت..."
لب دريا آتيش روشن كنيم و تا صبح بگيم و بخنديم...
صبح كه با صداي آهنگ چشم باز ميكنيم....
"اگه اين فقط يه خوابه...تا ابد بزار بخوابم..."


"علي قاضي نظام"
 
امضا : SAN.SNI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا