متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

متون و دلنوشته‌ها تنهایی دونفره

  • نویسنده موضوع SAN.SNI
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 1,423
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #31
تنهایی يک نفر
نشـست
كنـار تنهاییِ يک نفـرِ ديگـر
بعد تنهاییِ ديگری
رفت كنار تنهاییِ دیگری
تنهایی ديگری
كنار تنهاییِ ديگری
دنيا پر شد
از تنهایی هایی كنار هم
كه می نشينند
راه می روند
و گاهی يكديگر را می بوسند.


"عليرضا عباسی"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #32
فصل ها همه بهانه بودند برای اینکه ما از هم دور بمانیم ،،
فرقی نمیکند در پاییز باشی یا زمستان ،،
میشود زمستان تنهایی را به بهاری دلنگیز یا حتی تابستانی سوزان اما عاشقانه بدل کرد ، کافیست چشمانت را بر این انزوا ببندی و چند قدم ب جلو یا عقب حرکت کنی ..

"عرفان مویدی آملی"
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #33
شايد علتِ اينكه دلتنگى در شب شدت ميگيرد،سكوت شب است...
روزها نور و صدا و شلوغى،مجالى براى خيالبافى نمى گذارد...
انسان در خلوتِ شب بى آنكه بخواهد غرق ميشود،غرق در خاطرات كسى كه از همه بيشتر دوستش دارد....
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #34
روزگار غریبیست
آدم ها یک روز دورت میگردند
روزی دیگر دورت میزنند
یک روز ازت دل میبَرند
روزی دیگر دل میبُرند
یک روز تنهاییت را پر میکنند
وقتی خوب وابسته ات کردند
به جای اینکه درکت کنند
ترکت میکنند...
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #35
_آخرین باری که اینجا اومدیم یادته؟!
+ آره، آخرین باری که همدیگه رو‌ دیدیم همین جا بود. دقیقا همین میز نشسته بودیم، فقط الان جامون عوض شده
_ خیلی سال گذشته، خیلی عوض شدیم ولی اینجا هنوز مثل قدیمه .
+ کاش نبود. احساس می کنم تک تک این میز و‌ صندلی ها بهم‌ خیره شدن و دارن سرزنشم می‌کنن
_ نمی خواد زمین رو‌ شخم بزنی و خاطره‌ ها رو بیرون بیاری ...
+ یه سوال بپرسم؟
_ آره حتما ...
+بعد‌ از من دوباره با کسی اینجا اومدی ؟!
- آره با خیلی ها
+ سخت نبود؟!
_ وقتی قرار بود برای آخرین بار ببینمشون اینجا قرار می‌گذاشتم. ‌اینجا جایی بود که یاد گرفته بودم میشه‌ فراموشی گرفت. یه برمودایی داره که همه ی خاطره ها رو قورت میده. رو همین صندلی می شستم و یادم میومد من مهمتر از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #36
نمیبخشمت
واس همه زخم هایی ک به قلبم زدی...
نفرینت نمیکنم چون یه عاشق واسه معشوقش بد نمیخاد ک هیچ حتی راضی نیست یه خار بره تو پاش ولی تو همون خارو فرو کردی تو قلبم همون قلبی ک با هر تپش اسم تو صدا میکرد
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #37
یک نوع سکوت هم داریم که بهش میگن:
"سکوت کردن در مقابل اذیت کردن های طرف مقابل صرفا بخاطر اینکه از دستش ندی"
که غمگین ترین نوع سکوت کردن هستش!
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #38
لحظه های سخت و طاقت فرسایی رو بدون تو گذروندم،شب های زیادی رو گریه کردم،جمعه های دلگیری رو پشت سر گذاشتم....
خیلی از خدا خاستم که برگردی..خیلی دعا کردم خیلی تلاش کردم!اما الان هم دوست دارم هم دوست ندارم،هم میخام برگردی هم برگشتت دیگه واسم مهم نیست!میدونی ته حرفم یعنی اینکه من دوست دارم،من بهت فکر میکنم،اما دیگه واسم عادت شده،عادت کردم به نبودت الان به تنها چیزی که عادت ندارم بودنته،به حرف زدن و قدم زدن باهات عادت ندارم،به شبا با خیال تو خوابیدن عادت دارم به دلتنگ شدن عادت دارم...
الان دیگه میشینم چاییمو میگیرم دستم بدون اینکه حرفی بزنم نگات میکنم فقط...شاید زبونم چیزی نگه اما چشام باهات حرف میزنن از نبودت و دردایی که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • نویسنده موضوع
  • #39
زخمای قدیمی با گذشت زمان کهنه و عادی میشن ولی همیشه هرآدمی یه زخمی تو زندگیش وجود داره که فقط شنیدن یه اسم میتونه درست مثل بار اول وجودشو درد بیاره.
 
امضا : SAN.SNI
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا