متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

شاعرغیرپارسی سیلویا پلات

  • نویسنده موضوع NASTrr
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 323
  • کاربران تگ شده هیچ

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,916
پسندها
55,423
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
چه نمایش هراس‌انگیزی!
اگر قلبم را
روی صورتم می‌گذاشتم
و در دنیا
قدم می‌زدم!


سیلویا پلات | شاعر آمریکایی
برگردان: مرجان‌ وفایی


It is a terrible thing
To be so open:
it is as if my heart
put on a face
and walked into the world.
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,916
پسندها
55,423
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
"آواز عاشقانه‌ی دختر دیوانه"

چشم‌هایم را می‌بندم
و تمام جهان می‌میرد
پلک می‌گشایم
و همه‌چیز از نو زاده می‌شود
(به گمانم تو را در ذهنم ساخته‌ام)

ستاره‌ها، رقصان
با جامه‌های آبی و سرخ
بیرون می‌زنند
و سیاهی مطلق
چهارنعل درونشان می‌تازد
چشم‌هایم را می‌بندم
و تمام جهان می‌میرد





چشم‌هایم را می‌بندم
و تمام جهان می‌میرد
میبینمت
که به راهی برگشته‌ای که می‌گفتی
اما من پیر می‌شوم
و نام تو را از یاد می‌برم
(به گمانم تو را در ذهنم ساخته‌ام)

باید به جای تو
عاشق پرنده‌ی طوفان می‌شدم!
دست کم وقتی بهار می‌آید،
آن‌ها دوباره می‌غُرند
چشم‌هایم را می‌بندم
و تمام جهان می‌میرد.
(به گمانم تو را همیشه در ذهنم ساخته‌ام)

سیلویا پلات | شاعر آمریکایی
برگردان: پگاه احمدی
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,916
پسندها
55,423
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
دریاچه سیاه، قایق سیاه، دو آدم سیاه که گویی آدمکهایی کاغذی اند
درختان سیاهی که از اینجا آب می نوشند به کجا چنین شتابانند؟
آیا مگرنه که باید بپوشاند سایه ها شان تمام وسعت کانادا را؟
از نیلوفران آبی قطره وار ، پرتو نوری فرو می چکد
برگها نمی خواهند ما هیچ عجله ای داشته باشیم
آنها گردند و صاف ، پر از پند و اندرز های سیاه

آبها بسان جهانی سرد از تکانه ی پارو می لرزد
روح سیاهی ها در ما و ماهی هاست
خود مانعی برای رفتن است وقتی دست پریده رنگ شاخه ای به علامت وداع بالا می
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,916
پسندها
55,423
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #4
شکاف‌های این خانه را چه چیز پر خواهد کرد، جز زخم‌های تو؟!
هر جراحت، خاطره‌های دریده را به جان اتاق، بخیه می‌زند
اما کسی به زیر تخت، استخوان‌های شکسته ء اعتماد را
به آتش بوسه‌های خویش، خاکستر می‌کند؛
به اشک، خمیر مایه‌ای می‌سازد که نان هر چه شاعر بی مایه را آجر کند.
به هر آجر دوباره خانه‌ی دل بنا کند که نیاید،که نلرزد
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,916
پسندها
55,423
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #5
سستم مثل دنیا،
بیمار بیمار؛
در گذر از میانه لحظاتم
نگاهم می کنند با نگرانی
خورشیدها و ستارگان؛
اما ماه
با توجه ای خاص تر
می گذرد و باز می گذرد،
رخشنده، بسان پرستاری؛
غمگین است آیا
برای آنچه رخ خواهد داد؟
گمان نکنم!
او مبهوت این باروری است،
همین!
آنگاه که دست از کار می کشم
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,916
پسندها
55,423
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #6
نقره ام،دقیقم،بی هیچ نقش پیشین
هرچه می‌بینم بی درنگ می‌بلعم
همان گونه که هست ،نیالوده به عشق یا نفرت
بی‌رحم نیستم ،فقط راستگو هستم
چشمان خدایی کوچک،چهار گوشه
اغلب به دیوار رو به رو می‌اندیشم
صورتی ست و لکه دار
آنقدر به آن نگاه کرده‌ام که فکر می‌کنم
پاره‌ی دل من است
ولی پیدا و ناپیدا می‌شود
صورت‌ها و تاریکی بارها ما را از هم جدا می‌کنند
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,916
پسندها
55,423
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #7
سیلی از رنگ‌ها در یک نقطه ،
بنفش مات.
بدن بی‌جان ،
شسته شده و پریده رنگ،
همچون مروارید.
در حفره یک صخره،
گویی موج‌ها با وسواس ،
تمام دریا را در آن گودال
به چرخش وامی‌دارند.
نقطه کوچکی به اندازه یک حشره،

چون نقطه عذاب
روی دیواره صخره
پایین می‌خزد .
قلب خاموش می‌شود .
دریا به عقب می‌لغزد .
آینه‌ها هزار تکه می‌شوند .
 
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #8
آدم‌ها را
بیش از حد دوست دارم،
یا به هیچ وجه دوست ندارم…
تا اعماق، پایین می‌روم،
در آدم ها ،غرق می‌شوم…
تا آنچه هستند را،
واقعی ،
بشناسم!
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #9
باران ماه اوت!
هم بهترین اتفاق
برای تابستانی که گذشت،
و هم‌برای پاییزی که از راه نرسیده است !
چه زمان عجیب و غریبی!
 
امضا : SAN.SNI

SAN.SNI

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
6,050
پسندها
27,879
امتیازها
70,873
مدال‌ها
26
  • #10

مرگ گاهی زود به سراغ آدم ها می‌آید،
آنها که عمرشان کوتاه است .
اما بعضی از ما زنده نیستیم!
مرده ایم !
چرا که
نه زندگی را شناختیم!
و نه مرگ را !
چرا که
عشق ،
آزادی،
احساسات،
امید،
و تعلق را ،
هرگز نیافتیم!..


آری!
بسیاری از ما،
مدت‌ها‌ست ،مرده‌ایم !
پیش از
آن که
زندگی کنیم!
 
امضا : SAN.SNI

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا