دخترای نقش اصل همیشه خوشگلن و همه سر میشکنن براش و سرش دعوا میکنن
تازه آخرش دختره با اون خوشاخلاقه ازدواج نمیکنه!
میره با اونی ازدواج میکنه ک اخلاق سگی داره
همیشه هم پسره خرپول و کارخونه داره
دخترا تو اکثر رمانا آفتاب مهتاب ندیدین(البت ی رمان خوندم اینطوری نبود)
همیشه تو ی قسمتی دختره ک اع خواب پا میشه پسره میبنتش و لبخند میزینه و عاشق تر میشه -_-
تو قیافشو تصور کنی اع خنده دل و رودت یکی میشه -_- عاشق تر شدن دیگ جای خود داره
همیشه هم دختره مغرور و ی دندس
تو واقعیت همه اینطور نیسن خو
خیلی مصنوعین اینا
تازه اینم هست دخترو پسر داستان از هم خجالت میکشن باهم رفتن خرید کنن دقیقا هم از کنار لباس زیر فروشی رد میشن پسره میگه برو تو انتخاب کن خخخخخ دختره اصرار که نیاز ندارم ولی پسره کشون کشون میبره تو مغازه براش چیز بخره....