دنباله دار ویژگی های دختر نقش اصلی رمان ها...نخونی از دستت رفته ها.

[زهـرا دُلاریـᥫ᭡]

آیا بر این نکته‌ی مهم تا به حال اندیشیده‌اید که " میز عسلی " چقدر معروف است؟
ینی تو هر رمانی طرف گوشیش رو پرت می‌کنه رو میز عسلی!
آخه جناب خو پرت کن تو دیوار! پرت کن تو حیاط اصن. عرضه‌ی پرت کردن نداری چرا عسلی رو میندازی وسط؟
بابا این میز عسلی از جنیفر لوپزم معروف تر شد از بس تو همه‌ی رمانا هست!

من بعدها با کلی تحقیق فهمیدم که میز عسلی چیه. اون موقع ها نمیدونستم

 

[MANA SAADATMAND]

به یچیز دیگه دقت کنین چرا اکثرا دختر پسرا ووی شمال به هم دیگه عشقشونو اعتراف می‌کنن؟ حالا یا تو ساحل یا روی صخره یا تو ویلای بزرگشون منم از این ویلاها می‌خوام ننه؟! یا توجنگل؟! چرا واقعا؟

 

[negin javadi]

چرا اون دختره که شخصیت اصلیه وقتی میخواد بره مهمونی مثل ما معمولیا جوش نمیزنه صورتش هان؟!

 

[زهـرا دُلاریـᥫ᭡]

به یچیز دیگه دقت کنین چرا اکثرا دختر پسرا ووی شمال به هم دیگه عشقشونو اعتراف می‌کنن؟ حالا یا تو ساحل یا روی صخره یا تو ویلای بزرگشون منم از این ویلاها می‌خوام ننه؟! یا توجنگل؟! چرا واقعا؟

آره همش تو جنگل یا شمال هستند همشونم ویلا دارن و وقتی تو جنگل گم میشن بیشتر عاشق هم میشن یا متنفر

انصافا این تایپیک برکتش زیاده! هر لحظه بهم اعلان میاد. ای کاش همینجورم پول تولید میشد

 

[لآجِوَرْد]

یه چیز دیگه. خدایی من با بعضی جزئیات مخالفم و به نظرم بیشتر یک رمان باید طبق کلیات پیش بره. اما جان دل حالا که با جزئیات مینویسی بگو چرا طرف، حموم و دستشویی نمیره. حمومش وقتیه که بخوان برن مهمونی، دستشوییش هم استغفرالله...

 

[MANA SAADATMAND]

چرا اون دختره که شخصیت اصلیه وقتی میخواد بره مهمونی مثل ما معمولیا جوش نمیزنه صورتش هان؟!

زدی تو خال!
چرا اینا اینهمه صورتشون صافه؟ نه ماسکی نه اسکرابی! به جان عزیزم من دو ساله دارم ماسک و اسکراب‌های مختلف رو امتحان می‌کنم تا همین چند رو پیش یکی جدید گرفتم داره منافذ صورتم و می‌بنده پوستم و صاف صاف میکنه. بعد اینا... .

 

[negin javadi]

زدی تو خال!
چرا اینا اینهمه صورتشون صافه؟ نه ماسکی نه اسکرابی! به جان عزیزم من دو ساله دارم ماسک و اسکراب‌های مختلف رو امتحان می‌کنم تا همین چند رو پیش یکی جدید گرفتم داره منافذ صورتم و می‌بنده پوستم و صاف صاف میکنه. بعد اینا... .

جدی اسم اون ماسک اخریت چیه ؟!

 

[BARAN_B]

یکی دیگه اینکه فیلم ترسناک اونم نیمه شب نگا میکنن دختره هم میترسه بعد میره بخوابه تو خواب جیغ میکشه پسره میاد بغلش میکنه و
باعث نزدیکی بین این دو میشه.
اووووققققققققق

 

[زهـرا دُلاریـᥫ᭡]

یه چیز دیگه. خدایی من با بعضی جزئیات مخالفم و به نظرم بیشتر یک رمان باید طبق کلیات پیش بره. اما جان دل حالا که با جزئیات مینویسی بگو چرا طرف، حموم و دستشویی نمیره. حمومش وقتیه که بخوان برن مهمونی، دستشوییش هم استغفرالله...

من هر دو ساعت میرم و اگه درباره خودم رمان بنویسم. اون وقت خواننده همش دستشویی رفتن رو می خونه

 

[MANA SAADATMAND]

جدی اسم اون ماسک اخریت چیه ؟!

فک کنم ماسک طلایی هفت در یک باشه!
در ظمن چرا اینا همشون خرپولن؟ همشون عمارت دارن! نمیشه پدر مادره پولدار باشن ولی تو اپارتمان زندگی کنن؟!