همین الان یه نکته دیگه هم یادم اومد.
در رمان های فانتزی، البته جدیدی ها رو نمی دونم، کلی می گم
در 99 درصد موارد دختر از دنیای واقعی پرت میشه توی دنیای خیالی
از این 99 درصد، 70 درصد تو جنگل منگل بیدار میشن از قضا پسر شاه یا خود شاه هم اومده شکار و می بینتش و با خودش میبره قصر
در 20 درصد بعدی وارد بدن یکی دیگه و بازم تو قصره
در 10 درصد اخر یه طور دیگه با اون شاه یا پسر شاه اشنا میشن.
جالبیش اینجاست با این همه کل کل و بی احترامی و بی ادبی، این شاه بی بخار چرا نداده سرشو از گردن بزنن
خدایا من برم دردمو به کی بگم؟