سخن بزرگان آروین دیوید یالوم

  • نویسنده موضوع ALBALO
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 445
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ALBALO

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
910
پسندها
1,306
امتیازها
10,173
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #11
مرگ برادر فقدانی بود که تمامی زندگی او را تحت الشعاع قرار داده بود .
تمامی اسطوره های پاک و کودکانه ای که در ذهن داشت: مشیت الهی . امنیت خانه . وجود عدل در جهان .
و قانونی که می گوید سالخوردگان قبل از جوان ترها می میرند . با مرگ برادر نابود شده بود.
 
امضا : ALBALO

ALBALO

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
910
پسندها
1,306
امتیازها
10,173
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #12
اریش فروم . مسیر تکاملی عشق را از اوان کودکی پی جویی می کند . یعنی زمانی که فرد برای آنچه هست مورد عشق قرار می گیرد
یا دقیق تر بگوییم به این دلیل که هست مورد عشق قرار می گیرد.
بعداً بین هشت تا ده سالگی . عامل جدیدی به زندگی انسان پا می گذارد:
آگاهی از اینکه فرد عشق را با فعالیت خود پدید می آرود.
وقتی فرد بر خودمداری غلبه می کند . نیاز دیگری به اندازه نیاز خودش اهمیت می یابد .
و کم کم مفهوم عشق از مورد عشق بودن به عشق ورزیدن تغییر می کند.
فروم مورد عشق بودن را با وابستگی یکی می داند که در آن تا زمانی که فرد کوچک . درمانده یا خوب بماند .
با مورد عشق بودن پاداش می گیرد. در حالی که عشق ورزیدن وضعیتی قدرتمندانه و مؤثر است.
عشق کودکانه از این قانون پیروی می کند که دوست دارم چون دوستم دارند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ALBALO

ALBALO

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
910
پسندها
1,306
امتیازها
10,173
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #13
اگر عشق تنها یک ویژگی حقیقی داشته باشد . این است که هرگز نمی ماند ؛ ناپایداری . بخشی از ماهیت شیدایی عشق است ؛
ولی در شتاب بخشیدن به این مرگ احتیاط کنید.
در جدال با عشق هم مانند مبارزه با یک اعتقاد مذهبی نیرومند . شما پیروز میدان نخواهید بود
و به راستی شباهت های فراوانی میان عاشقی و تجربه خلسه مذهبی هست
یکی عشقش را حال و هوای حضور در کلیسای سیستن می نامید و دیگر حال عشق را وضعیتی آسمانی و زوال ناپذیر می دانست
صبور باشید . بگذارید این بیمار باشد که نامعقول بودن احساساتش یا وارستگی از شیفتگی به معشوق را کشف کند و به زبان آورد.
 
امضا : ALBALO

ALBALO

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
910
پسندها
1,306
امتیازها
10,173
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #14
محبت بالغانه از غنای فرد ناشی می شود . نه از تهیدستی اش.
از رشد ناشی می شود نه از نیاز. فرد عشق نمی ورزد چون نیاز به وجود دیگری دارد .
نیاز به کامل بودن دارد و نیازمند فرار از تنهایی است.
فردی که بالغانه عشق می ورزد .
این نیازها را در جایی دیگر و به شیوه ای دیگر مثلاً با عشق مادرانه که در مراحل ابتدایی زندگی بر او جاری شده .
برآورده کرده است ؛
بنابراین عشق پیشین سرچشمه قدرت است و عشق کنونی زاییده قدرت.
 
امضا : ALBALO

ALBALO

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
910
پسندها
1,306
امتیازها
10,173
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #15
تا وقتی به این فکر چسبیده اید که دلیل خوب زندگی نکردنتان . بیرون از وجودتان است .
هیچ تغییر مثبتی در زندگیتان رخ نمی دهد. تا وقتی مسوولیت خود را به دوش دیگران بیاندازید
که با شما بی انصافی می کنند .
یک شوهر لات . یک کارفرمای زیاده طلب . که از کارمندانش حمایت نمی کند . ژنهای ناجور . اجبارهای مقاومت ناپذیر
وضع شما همچنان در بن بست می ماند. تنها خود شما مسوول جنبه های قطعی موقعیت زندگی خود هستید
و فقط خودتان قدرت تغییر دادن آن را دارید.
حتی اگر با محدودیتهای بیرونی همه جانبه ای درگیرید
هنوز آزادی و حق انتخاب پذیرش برخوردهای مختلف . نسبت به این محدودیتها را دارید.
 
امضا : ALBALO

ALBALO

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
910
پسندها
1,306
امتیازها
10,173
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #16
می خواستم نه تنها قهرمان داستان من با مرگ خویش کنار بیاید
بلکه به مراجعان خود نیز کمک کند تا با مرگ خویش مواجه شوند.
دلیل انتخاب و معرفی موضوع مرگ در فرایند روان درمانی به سالهایی بازمی گردد که
با بیماران سرطانی درمان ناپذیر کار می کردم.
بیماران زیادی را دیدم که در مواجهه با مرگ پژمرده نشدند . بلکه برعکس دچار تغییراتی اساسی شدند
که تنها می توان آن را رشد شخصیت . پختگی یا پیشرفت خردمندی نامید.
آنها در الویت های زندگی خود تجدید نظر می کردند . موضوعات روزمره را ناچیز می شمردند .
از داشته های مهم خود مانند کسانی که دوستشان دارند . از تغییر فصول . از شعر و موسیقی
که مدتهای مدیدی از آنها غافل مانده بودند . شاکر و شادمان می شدند.
یکی از بیمارانم می گفت: سرطان روان رنجور را شفا می بخشد. اما...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ALBALO

ALBALO

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
910
پسندها
1,306
امتیازها
10,173
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #17
الگوی بیمار خودشیفته به شیوه های گوناگون ظاهر می شود:
برخی بیماران احساس می کنند ممکن است دیگران را برنجانند . ولی خود را از هر نکوهش و انتقادی معاف می بینند ؛
طبعاً فکر می کنند عاشق هر کسی بشوند . او هم در مقابل عاشقشان می شود ؛
فکر می کنند نباید برای دیگران صبر کنند ؛ هدیه و غافلگیری و توجه از دیگران می خواهند .
ولی خود چیزی به کسی نمی دهند ؛ فکر می کنند همین که وجود دارند کافی ست تا مورد عشق و احترام قرار گیرند.
در گروه درمانی فکر می کنند باید بیش از دیگران مورد توجه باشند
و برای به دست آوردن این توجه هم نباید کوشش کنند ؛
انتظار دارند گروه خود را به آنان برساند ولی لازم نیست آن ها خود را با کسی هماهنگ کنند.
درمان گر باید بارها و بارها به این بیماران یادآوری کند که چنین انتظاراتی تنها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ALBALO

ALBALO

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
910
پسندها
1,306
امتیازها
10,173
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #18
برای نیچه ای که یک بار گفته : این زندگی بود ؟ باشد . پس یک بار دیگر!
و برای ابَرانسانش که اگر فرصت زندگی بارها و بارها و تا ابد به یک شکل به او پیشکش شود . قادر است بگوید:
آری . آری . به من دهیدش. این زندگی را خواهم گرفت و درست به همان شکل خواهم زیست. .
زندگی چیز دیگری است. ابَر انسانِ نیچه . به سرنوشتش عشق می ورزد .
او فردی است که بر نیاز تخدیر کننده خویش به هدفی ماورایی چیره می شود.
به گفته نیچه . هرگاه انسانی چنین کند . به ابَر انسان بدل خواهد شد .
به روحی فلسفی که نماینده مرحله والاتر تکامل بشری است.
 
امضا : ALBALO

ALBALO

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
910
پسندها
1,306
امتیازها
10,173
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #19
عشق به اشکال گوناگون از راه می رسد . ولی این سطور به شکل خاصی از تجربه عشق اشاره دارد:
نوعی از خود بی خودی وسواس گونه . ذهنیتی افسون شده که تمامی زندگی فرد را در تصرف خویش درمی آورد.
معمولاً تجربه چنین حالتی با شکوه است . ولی مواقعی هم هست که شیدایی و از خود بی خودی .
بیش از آنکه لذت بیافریند . پریشانی می آورد.
گاه امکان به واقعیت پیوستن عشق برای همیشه از میان رفته است .
مثل زمانی که دو طرف ازدواج کرده اند و تمایلی هم به چشم پوشی از زندگی مشترکشان ندارند.
گاه عشق یک سویه است : یکی عاشق است و دیگری از هر ارتباطی اجتناب می کند یا تنها در آرزوی ارتباط جنسی است.
اه معشوق کاملاً دست نیافتنی است : مثلاً معلمی است .
درمانگر قبلی بیمار یا همسر یکی از دوستانش.
اغلب فرد چنان مجذوب عشق می شود که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ALBALO

ALBALO

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
1/3/20
ارسالی‌ها
910
پسندها
1,306
امتیازها
10,173
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • محروم
  • #20
محبت فعال است. عشق بالغانـه دوست داشتن است .

نـه دوست داشتـه شدن. فرد عاشقانـه بـه دیگری می بخشد . تسلیم دیگری نمی شود.
 
امضا : ALBALO
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا