نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

تسلیت هیئت خورشید بی غروب

  • نویسنده موضوع زهرا ادیب
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,068
  • بازدیدها 16,296
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

زهرا ادیب

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,308
پسندها
10,078
امتیازها
31,873
مدال‌ها
2
  • نویسنده موضوع
  • #361

BARAN_B

کاربر فعال
سطح
17
 
ارسالی‌ها
1,375
پسندها
8,686
امتیازها
28,673
مدال‌ها
20
  • #362
اى کـه دل ها همه ی از داغ غمت غمگین اسـت


وى کـه از خون تـو صحراى بلا رنگین اسـت


نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها


هر کـه را مى نگرم از غم تـو غمگین اسـت
 

زهرا ادیب

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,308
پسندها
10,078
امتیازها
31,873
مدال‌ها
2
  • نویسنده موضوع
  • #363

زهرا ادیب

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,308
پسندها
10,078
امتیازها
31,873
مدال‌ها
2

زهرا ادیب

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,308
پسندها
10,078
امتیازها
31,873
مدال‌ها
2
  • نویسنده موضوع
  • #365
b230b3c867d7f8f6395b28de0613fc39a104b97e.jpg
 

Gomnam.G-M

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
2,944
امتیازها
16,413
مدال‌ها
8
  • #366
چه شب شاعرانه‌ای داری!؟

قلم و باده و رطب داری

شب شعر بلند عاشورا ست

غزل بندگی به لب داری



چه شب عاشقانه‌ای داری!؟

گوشه‌ای با خدا؛ برادر من

غبطه خوردم به سجده‌های شما

التماس ِ دعا برادر من





خواب دیدی حسین من؟ خیر است

تن پاک تو را سگی می خور

چیست تعبیر آن؟ امید دلم

خواب آشفته‌ات به فکرم برد



نه حسینم! قرارمان این نیست

من بمانم، ولی شما بروی

نه حسینم! نمی‌شود بی من

ته گودال پر بلا بروی



مادرم گفته دورتان باشم

مادرانه شبیه پروانه

تو مرا پیر می‌کنی آخر

با همین گریۀ غریبانه



از همان کودکی اسیر توام

بی جهت اسوۀ وفا نشدم

به خدا بعد ازدواجم نیز

لحظه‌ای از شما جدا نشدم



خواستگاران ِ من که یادت هست؟

بین شان عشق تو مقدم بود

با تو بودن؛ همیشه و همه جا

شرط...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Gomnam.G-M

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
2,944
امتیازها
16,413
مدال‌ها
8
  • #367
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد

یاد لب‌های علی اصغر و دریا افتاد



علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست

تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد



علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد

ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد



شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند

گذر گرگ به آهوی حرم‌ها افتاد



وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان

ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد



روضۀ دست بریده وسط علقمه بود

روضه‌خوان دست بدون رمق فاطمه بود
 

Gomnam.G-M

رو به پیشرفت
سطح
11
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
2,944
امتیازها
16,413
مدال‌ها
8
  • #368
10531445064143291881.jpg
تو وقتی اومدی گفتم

که تقصیر دل من بود

تو که دیدی بابات خوابه

چه وقت گریه کردن بود؟



حالا که اومدی پیشم

بازم آغوشتو وا کن

بغل کن بغضمو بازم

غریبی مو تماشا کن



حالا که اومدی پیشم

بزار خلوت کنم با تو

بزار تعریف کنم، بعدش

ببین من پیر شدم یا تو



ببخش حرفای تعریفی‌م

دیگه حرفای خوبی نیست

ببخش واسه پذیرایی

خرابه جای خوبی نیست



خرابه بسترش خاکه

خرابه بالشش خشته

تو خیلی خاکی‌ای اما

برای دخترت زشته



برای دخترت زشته

که خونش این طوری باشه

بزار چیزی نگم شاید

تو حرفام دلخوری باشه



کدوم خانم با این حالش

پیش مهمون معذب نیست

ببخش از راه طولانی

سر و وضعم مرتب نیست



اگه مهمون داری باید

براش با جون مهیا شی

خجالت می‌‌کشی وقتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

talaved

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
106
پسندها
5,492
امتیازها
20,913
مدال‌ها
14
  • #369
moharam-02.jpgwww.araas_.ir-26-3-455x330.jpg
یا حُسین


اِی ساربان آهسته ران
آرام، جان گم کَرده‌اَم!
آخر آمد ماه حُسین
مَن میزبان گُم کَرده‌اَم!
دَر میکَده بودم
وَلی بیرون شُدَم چون غافلین
اِی وای اَز این بی حاصلی
عمر جوان گم کرده‌ام!
پایان رسَد شام سِیَه
آید حَبیب مَن زِ رَه
اَما خُدا حالم ببین!
مَن مهربان گُم کَرده‌ام
اِی وای از اِین غوغای دِل
اَز دِلبَرَم هَستم خِجِل
وَقت سَفر ماندم به گِل
مَن کاروان گُم کَرده‌اَم
نعمَت فراوان دادی‌اَم
مِنَت به سَر بنهادی‌اَم
اَما ببین نامردی اَم!
صاحب زَمان گُم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : talaved
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

عقب
بالا