ز زهرا ادیب کاربر فعال سطح 3 تاریخ ثبتنام 15/4/20 ارسالیها 1,307 پسندها 10,076 امتیازها 31,873 مدالها 2 28/8/20 نویسنده موضوع #361 شکآرچی گفت مشاهده فایلپیوست 283604 کلیک کنید تا باز شود... قبول باشه
BARAN_B کاربر فعال سطح 17 تاریخ ثبتنام 7/7/20 ارسالیها 1,375 پسندها 8,673 امتیازها 28,673 مدالها 20 سن 19 28/8/20 #362 اى کـه دل ها همه ی از داغ غمت غمگین اسـت وى کـه از خون تـو صحراى بلا رنگین اسـت نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها هر کـه را مى نگرم از غم تـو غمگین اسـت
اى کـه دل ها همه ی از داغ غمت غمگین اسـت وى کـه از خون تـو صحراى بلا رنگین اسـت نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها هر کـه را مى نگرم از غم تـو غمگین اسـت
ز زهرا ادیب کاربر فعال سطح 3 تاریخ ثبتنام 15/4/20 ارسالیها 1,307 پسندها 10,076 امتیازها 31,873 مدالها 2 28/8/20 نویسنده موضوع #363 baran-b گفت خدایا از همهی بنده هات در برابر شیطان و دشمن محافظت کن! ببخشید اگه بد بود. کلیک کنید تا باز شود... بهترین دعاست باران جان
baran-b گفت خدایا از همهی بنده هات در برابر شیطان و دشمن محافظت کن! ببخشید اگه بد بود. کلیک کنید تا باز شود... بهترین دعاست باران جان
ز زهرا ادیب کاربر فعال سطح 3 تاریخ ثبتنام 15/4/20 ارسالیها 1,307 پسندها 10,076 امتیازها 31,873 مدالها 2 28/8/20 نویسنده موضوع #364 کلیک کنید مداحی زینب آمده روبروی او زینب آمده روبروی او بوسه میزند بر گلوی او خون فشان بود چشم آل الله خون فشان بود چشم آل الله وا محمدا یا رسول الله کن نظاره ای سوز و آهش را را غرق بوسه کن روی ماهش را سقای حرم یا ابوفاضل یار و یاورم یا ابوفاضل یار و یاورم یا ابوفاضل لحظه ای مرو به سوی میدان لحظه ای مرو به سوی میدان گیرم ای حسین... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید. آخرین ویرایش 28/8/20
کلیک کنید مداحی زینب آمده روبروی او زینب آمده روبروی او بوسه میزند بر گلوی او خون فشان بود چشم آل الله خون فشان بود چشم آل الله وا محمدا یا رسول الله کن نظاره ای سوز و آهش را را غرق بوسه کن روی ماهش را سقای حرم یا ابوفاضل یار و یاورم یا ابوفاضل یار و یاورم یا ابوفاضل لحظه ای مرو به سوی میدان لحظه ای مرو به سوی میدان گیرم ای حسین... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
ز زهرا ادیب کاربر فعال سطح 3 تاریخ ثبتنام 15/4/20 ارسالیها 1,307 پسندها 10,076 امتیازها 31,873 مدالها 2 28/8/20 نویسنده موضوع #365
Gomnam.G-M رو به پیشرفت سطح 11 تاریخ ثبتنام 2/6/19 ارسالیها 170 پسندها 2,944 امتیازها 16,413 مدالها 8 28/8/20 #366 چه شب شاعرانهای داری!؟ قلم و باده و رطب داری شب شعر بلند عاشورا ست غزل بندگی به لب داری چه شب عاشقانهای داری!؟ گوشهای با خدا؛ برادر من غبطه خوردم به سجدههای شما التماس ِ دعا برادر من خواب دیدی حسین من؟ خیر است تن پاک تو را سگی می خور چیست تعبیر آن؟ امید دلم خواب آشفتهات به فکرم برد نه حسینم! قرارمان این نیست من بمانم، ولی شما بروی نه حسینم! نمیشود بی من ته گودال پر بلا بروی مادرم گفته دورتان باشم مادرانه شبیه پروانه تو مرا پیر میکنی آخر با همین گریۀ غریبانه از همان کودکی اسیر توام بی جهت اسوۀ وفا نشدم به خدا بعد ازدواجم نیز لحظهای از شما جدا نشدم خواستگاران ِ من که یادت هست؟ بین شان عشق تو مقدم بود با تو بودن؛ همیشه و همه جا شرط... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
چه شب شاعرانهای داری!؟ قلم و باده و رطب داری شب شعر بلند عاشورا ست غزل بندگی به لب داری چه شب عاشقانهای داری!؟ گوشهای با خدا؛ برادر من غبطه خوردم به سجدههای شما التماس ِ دعا برادر من خواب دیدی حسین من؟ خیر است تن پاک تو را سگی می خور چیست تعبیر آن؟ امید دلم خواب آشفتهات به فکرم برد نه حسینم! قرارمان این نیست من بمانم، ولی شما بروی نه حسینم! نمیشود بی من ته گودال پر بلا بروی مادرم گفته دورتان باشم مادرانه شبیه پروانه تو مرا پیر میکنی آخر با همین گریۀ غریبانه از همان کودکی اسیر توام بی جهت اسوۀ وفا نشدم به خدا بعد ازدواجم نیز لحظهای از شما جدا نشدم خواستگاران ِ من که یادت هست؟ بین شان عشق تو مقدم بود با تو بودن؛ همیشه و همه جا شرط... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
Gomnam.G-M رو به پیشرفت سطح 11 تاریخ ثبتنام 2/6/19 ارسالیها 170 پسندها 2,944 امتیازها 16,413 مدالها 8 28/8/20 #367 شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند گذر گرگ به آهوی حرمها افتاد وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد روضۀ دست بریده وسط علقمه بود روضهخوان دست بدون رمق فاطمه بود
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند گذر گرگ به آهوی حرمها افتاد وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد روضۀ دست بریده وسط علقمه بود روضهخوان دست بدون رمق فاطمه بود
Gomnam.G-M رو به پیشرفت سطح 11 تاریخ ثبتنام 2/6/19 ارسالیها 170 پسندها 2,944 امتیازها 16,413 مدالها 8 28/8/20 #368 تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گریه کردن بود؟ حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن بغل کن بغضمو بازم غریبی مو تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم با تو بزار تعریف کنم، بعدش ببین من پیر شدم یا تو ببخش حرفای تعریفیم دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی خرابه جای خوبی نیست خرابه بسترش خاکه خرابه بالشش خشته تو خیلی خاکیای اما برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونش این طوری باشه بزار چیزی نگم شاید تو حرفام دلخوری باشه کدوم خانم با این حالش پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی خجالت میکشی وقتی... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گریه کردن بود؟ حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن بغل کن بغضمو بازم غریبی مو تماشا کن حالا که اومدی پیشم بزار خلوت کنم با تو بزار تعریف کنم، بعدش ببین من پیر شدم یا تو ببخش حرفای تعریفیم دیگه حرفای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی خرابه جای خوبی نیست خرابه بسترش خاکه خرابه بالشش خشته تو خیلی خاکیای اما برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونش این طوری باشه بزار چیزی نگم شاید تو حرفام دلخوری باشه کدوم خانم با این حالش پیش مهمون معذب نیست ببخش از راه طولانی سر و وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی خجالت میکشی وقتی... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
talaved رو به پیشرفت سطح 12 تاریخ ثبتنام 19/4/20 ارسالیها 106 پسندها 5,502 امتیازها 20,913 مدالها 14 28/8/20 #369 یا حُسین اِی ساربان آهسته ران آرام، جان گم کَردهاَم! آخر آمد ماه حُسین مَن میزبان گُم کَردهاَم! دَر میکَده بودم وَلی بیرون شُدَم چون غافلین اِی وای اَز این بی حاصلی عمر جوان گم کردهام! پایان رسَد شام سِیَه آید حَبیب مَن زِ رَه اَما خُدا حالم ببین! مَن مهربان گُم کَردهام اِی وای از اِین غوغای دِل اَز دِلبَرَم هَستم خِجِل وَقت سَفر ماندم به گِل مَن کاروان گُم کَردهاَم نعمَت فراوان دادیاَم مِنَت به سَر بنهادیاَم اَما ببین نامردی اَم! صاحب زَمان گُم... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید. امضا : talaved
یا حُسین اِی ساربان آهسته ران آرام، جان گم کَردهاَم! آخر آمد ماه حُسین مَن میزبان گُم کَردهاَم! دَر میکَده بودم وَلی بیرون شُدَم چون غافلین اِی وای اَز این بی حاصلی عمر جوان گم کردهام! پایان رسَد شام سِیَه آید حَبیب مَن زِ رَه اَما خُدا حالم ببین! مَن مهربان گُم کَردهام اِی وای از اِین غوغای دِل اَز دِلبَرَم هَستم خِجِل وَقت سَفر ماندم به گِل مَن کاروان گُم کَردهاَم نعمَت فراوان دادیاَم مِنَت به سَر بنهادیاَم اَما ببین نامردی اَم! صاحب زَمان گُم... لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
ز زهرا ادیب کاربر فعال سطح 3 تاریخ ثبتنام 15/4/20 ارسالیها 1,307 پسندها 10,076 امتیازها 31,873 مدالها 2 28/8/20 نویسنده موضوع #370