متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان زوالی برای شیدایی|Ayda2283/ توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع Farzaneh.Rezvani
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 271
  • کاربران تگ شده هیچ

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
سطح
21
 
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,111
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #1
279534

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان «زوالی برای شیدایی» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان را شرح دهید.
همچنین قبل از هر ویرایش اساسی از جمله تغییر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Farzaneh.Rezvani

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • #2
پارت۹
تاکید وارانه گفت:
- خودش خواست، خودش رفت. برام مهم نبود زنی که بی دلیل بی‌دلیل و بی‌خبر و بی خبر و نشونی خونه و زندگیش رو و ول می کنه لطفا" نیم فاصله‌ها رو رعایت کن باید بنویسی می‌کنه و میره کجا رفته و داره چیکار می کنه می‌کنه. به من ربطی نداشت که گرسنشه یا سردشه. می دونی چند هفته توی بی خبری و با فکر اینکه نکنه دزدیدنش چه زجری کشیدم؟ درست خود جهنم بود. اما اون راهش رو و انتخاب کرده بود. ولی تو انتخاب نکردی. بهت حق انتخاب نداده بود همونطور که به من نداد برای همین من اینجام. من پدرتم طاها، تموم این ۲۵ سال و به خاطر خودخواهی مادرت از دست دادم نمی خوام از این به بعدش هم از دست بدم. اینجا بدون هیچ مونولوگی بود و توصیف جون دار نداشتی کمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : *Soheyla*

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • #3
نگاهم را به گوشه‌ی اتاق خاکستری، یا شایدم سفید رنگی که لکه‌ها و نورکم دست‌ بر دست هم داده بودند تا خاکستری دیده شود، دوختم. فضای سرد و ساکت اتاق دیگر برایم عادی شده بود. (شروع خوبیه)
این بار چندمی بود که به اینجا می‌آمدم و بعد با صدای فریاد بازپرس به سلولم باز می‌گشتم. بلد بودم چگونه آن‎ها را عاصی و عصبی کنم تا با خشم من را به آن سلول نیم متری(نیم‌متری) که چند روزی بود خانه‌ی موقت من شده بود بفرستند؛ اما این یکی بعد از نیم ساعت نشستن مثل مترسک روی آن صندلی خشک فلزی و تماشای من که جز باز کردن گاه و بی‌گاه دهانم آن هم برای خمیازه کشیدن کار دیگری انجام نمی‌دادم.(نویسنده گلم با اینکه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • #4
رنگ بهت و حرص نگاهش لبخندی پیروزمندانه روی لبم نشاند. ما تازه اول بازی هستیم بچه جان. و این بازی من، با قوانین من است. من یک دور در زمین خودم بازی کردم و بردم. حالا نوبت این است که در زمین آن‎ها بازی کنم؛ اما ان بدبخت‎ها خبر ندارند که من، دیگر طاها نیستم. کسی که اکنون اینجا نشسته شیطان است. خود شیطان.(!) دستی پشت گردنش کشید، نفسش را بیرون داد و با تردید و نارضایتی از قدرتی که در دست گرفته بودم پرسید:
- چی می‌خوای؟
می‌دانستم احتمالاً بالا دستی‎هایش نیز مدام به او تاکید می‎کنند هرطور شده این پرونده را تمام کند. و همین به من قدرت می‎داد. این یکی از معدود پرونده‎هایی بود که رسانه‎ای شده بود و حالا این مردم بودند که جواب می‌خواستند و آن‎ها هیچی برای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHAZAL NAROUEI

GHAZAL NAROUEI

نویسنده افتخاری
سطح
40
 
ارسالی‌ها
3,055
پسندها
55,663
امتیازها
69,173
مدال‌ها
41
سن
19
  • #5
به لباس شخصیت‌ها، مکانی که توش هستند، فصلی که توش هستند و حتی زمان دقت کن!
درکل مشکلی جز این‌ها نداره و تمامش تکرار شده.
این رو یادت باشه که گفتن رنگ چشم عسلی کافی نیست و همچنین استفاده از یک رکن توصیف کاملا خسته کننده‌ست! باید ترکیب بکنی!
 
امضا : GHAZAL NAROUEI
عقب
بالا