نقد همراه نقد همراه رمان دوازده رقمِ تلخ|black.star/ توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع Farzaneh.Rezvani
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 234
  • کاربران تگ شده هیچ

Farzaneh.Rezvani

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
4/9/18
ارسالی‌ها
701
پسندها
11,108
امتیازها
28,473
مدال‌ها
22
سطح
19
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
279534

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان «دوازده رقمِ تلخ» بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو روز صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر رمانتان داشتید می‌توانید در همین تاپیک از منتقد همراه خود سوالاتتان را شرح دهید.
همچنین قبل از هر ویرایش اساسی از جمله تغییر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Farzaneh.Rezvani

N.Karevan❀

مدیر بازنشسته نقد + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
29/7/20
ارسالی‌ها
601
پسندها
15,433
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • #2
نقد همراه
***
شماره هفت
دو دستش را برسرش گذاشته بود.(،) هر‌لحظه ترسش چندبرابر می‌شد. گریه امانش را بریده بود و نمی‌گذاشت به چیزی که چند دقیقه پیش شنیده بود فکر کند. با دستانِ مردانه‌اش(علامت کسره نیاز نیست) چشمانِ پر از اشکش را پاک کرد و به مقابلش ذل(زل) زد و باری دیگر غم‌هایش را مرور کرد.
همین چند لحظه‌پیش دکتر دهان باز کرد و با صورت درهم به مرد گفت:
- متاسفانه... شما به سرطان‌معده مبتلا هستین... و ما متاسفانه کاری از دست‌مون ساخته نیست.(تکرار کلمه ها از جذابیت جمله ها کم میکنه سعی کنید به دنبال واژه های مترادف جدید باشید)
دستانش را به هم گره...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

N.Karevan❀

مدیر بازنشسته نقد + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
29/7/20
ارسالی‌ها
601
پسندها
15,433
امتیازها
35,373
مدال‌ها
25
سطح
24
 
  • #3
شماره چهار
از دوزخ مقابلش هراس داشت و خود را به گوشه‌ای می‌کشاند، و(و نیاز نیست) دستان کوچکش را بر گوش‌هایش می‌گذاشت؛ و تا می‌توانست بر گوش‌های خود فشار وارد می‌کرد(تکرار کلمه گوش در جمله جذاب نیست بهترهست که از اشاره و ضمیر استفاده کنید). با بسته شدن چشمانش مروارید‌های کوچک بر گونه‌اش سر می‌خوردند و صورتش را خیس می‌کردند. تنش از ترس می‌لرزید و زیر ل**ب خود را سرزنش می‌کرد.(؛) مادرش با گونه‌های سرخ که نتایج بحث و دعوا با همسرش بود به سوی کمد رفت تا ساک دستی خود را با لباس‌های خود پر کند و خانه و بچه‌اش را رها کند؛(وقتی از حروف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : N.Karevan❀

موضوعات مشابه

عقب
بالا