طنز خ مثل خنده‌ O_o

[D.S.R]

‏از ارایشگاه اومدم بیرون داشتم میرفتم سمت ماشین یه فلافلی شلوغ بود سرش، تو دلم گفتم کی میره فلافل بخوره تو این وضع یهو بابام درحالی که داشت نوشابه سر میکشید ازش اومد بیرون

 

[D.S.R]

‏چجوری تتو میزنین خونوادتون اعتراضی نمیکنه ؟!
من رو دستم با خودکار ساعت کشیدم بخاطر اینکه بابام نبینه مدت ها بارونی میپوشیدم

 

[D.S.R]

ترسناک تر از دلار ۳۲ تومنی؛ این ساندویچی سر کوچمونه که پیتزا با نوشابه رو هنوز میده ۹ تومن
و البته ترسناک‌تر از این وضعیت؛ یه عده‌ی زیادی از مردم هستن که متاسفانه صف کشیدن برای خرید همچین چیزی؛ اونم تو این وضعیت کرونا
بیشورا اینقدر هُل میدن که خسته شدم

 

[D.S.R]

چجوری با ۱۷ سال سن کلی دشمن و بدخواه دارین؟
من تا ۲۰ سالگی فکر میکردم تنها دشمن ما امریکاست

 

[D.S.R]

طرف با خانمش رفت بازار کفش بخرن
زن به فروشنده گفت :
آقا ، یه کفش پاشنه بلند میخوام
طرف :
نخیر ، آقا کفش ساده براش بیارید
فروشنده :
آقا اجازه بدین خانم خودشون انتخاب کنن

طرف :
داداش ، من قراره باهاش کتک بخورم یا تو؟

 

[D.S.R]

‏دیدین بعد دعوا یه سری جواب خوب یادتون میاد؟ من بعضی وقتا بخاطر اون جوابای خوب دوباره با یارو دعوا میکنم تا اونارو بگم. ولی بازم بعدش جوابای بهتر به ذهنم میرسه و دوباره...
تا به قمه کشی ختم نشه ول نمیکنم

 

[D.S.R]

‏تو خواستگاری با دختره رفتیم تو اتاق صحبت کنیم گفتم میشه ماسک‌تون رو درارید چهره‌تون رو ببینم؟ گفت شما اومدید خواستگاری شما اول درارید. گفتم باشه ماسکمو درآوردم گفتم حالا نوبت شماست، گفت فکر نمی‌کنم نیاز به این کار باشه من نظرم منفیه

 

[D.S.R]

‏از سختیای دامپزشکی همینو بگم که یه طوطی بیارن که سرفه میکنه باید اول بفهمی داره ادای ادما رو در میاره یا سرفه خودشه

 

[D.S.R]

‏تو مصاحبه کاری مدیر گفت ما به نیرویی نیاز داریم که بتونیم بهش اعتماد کنیم، گفتم خیالتون راحت باشه؛
گفت خیلی خب اون منگنه و جاچسبی رو از تو جیبتون درارین تشریف ببرین باهاتون تماس میگیریم.

 

[D.S.R]

‏اون زمانی که تلویزیون سریال کلید اسرار رو پخش میکرد،انقد رو من تاثیر گذاشته بود که میخواستم برم از همه اونایی که بچه بودم در خونشون میزدم فرار میکردم حلالیت بگیرم