نام: just like heaven
نام ترجمه شده : به طعم بهشت، جلد اول از چهارگانه ی خاندان اسمایت اسمیت
* پر فروش ترین رمان نیویورک تایمز در سال انتشار
نام نویسنده ی حقیقی: جولیا کویین
نام مترجم: میم ژوپیتر
ژانر داستان: تاریخی، عاشقانه
ناظر: @Anboos
جلد اول از چهارگانه ی خاندان اسمایت اسمیت
خلاصه ی داستان...
سلام بر همهی یک رمانیهای عزیز
امیدوارم با دیدنِ اینمیمها خنده روی لبهاتون بیاد :610181-064beec23c2ab9fae36b67a1ed4b4f68:
دوستتون دارم❤️
شاد باشید^^
چگونه داستان طنز بنویسیم؟
خب میخوایم ببینیم طنزنویس واقعی چیه!
اول از همه طنزنویسی با خزنویسی زمین تا آسمون فرق میکنه؛ طنز در واقعیت کلکل بین دوستها/ خواهر و برادر/ دختر و پسر و غیره نیست!
طنز این نیست که یه دختر شیطون
بیاد ملت رو اذیت کنه و تلافیهایی صورت بگیره و... .
پس چیه؟...
با سلام به شما و همه دوستان امیدوارم که بتونم یه غمی از دلتون
پاک کرده باشم.
ازتون میخوام که اگه ذوق طنز(همون جوک گفتن) دارید میتونید ما رو تو این بخش همراهی کنید
البته؛
رعایت نکات که خودتون میدونید فراموش نشه
ارادتمند شما
*اشتراک رو یادتون نره بزنید تا از جوک های جدید با خبر بشی*
نام رمان: موسیقی مرگ
نام نویسنده: @R*o*z*h*i*n*a «روژینا.ع»
ژانر: فانتزی، طنز
خلاصه: تا حالا به این فکر کردید که اگه بتونید یه چیزی رو کشف کنید که تا حالا کسی از وجودش خبر نداشته، چیکار میکنید؟ خب معلومه، میرین و کشفتون رو به نام خودتون ثبت میکنید و کلی مشهور میشید! ولی به این فکر کنید که...
سلام بچه ها ما اومدیم با یه ایفای نقش جدید. قراره دست به دست هم یه داستان کوتاه طنز بسازیم. خب موضوع داستان:
مثلا من به عنوان مدیر با معاونم مک گونگال @mrywm شما رو آوردیم جنگل ممنوعه رو ببینین و گردش کنین. با قوه تخیلتون داستان رو ادامه بدین!
به سه نفر از بهترین ها امتیازات خاصی داده میشه...
=> با جنبه باشیم؛ این تاپیک خطاب به هیچ فرد خاصی نیس که او انها شما راه افتادن افتادند افتادید که وااایییی ما شاخیم عایا؟ اینجا فقط دستورالعمله
خب خب...
مقدمه چینی نمی کنم!
یه راس می خوام چن تا مورد بگم
توی انجمن اگه می خواین شاخ و باحال باشین باید....
1- اخر هر جمله تون :) بذارین
2- از واکنش...
به نام خدا*-*
اینبار مسابقه طنزنویسی یا داستانکی به ژانر طنز در پیش داریم
با این که واضحه، یه توضیح مختصر میدم*-*:
داستانک طنز، داستان کوتاهی با ژانر طنزه که به بیان مسائلی انتقادی در لفافه و با بیانی خنده آور و البته توصیفهای اغراقی خنده آور و دیالوگهای طنز آلود میپردازد. شما در داستانکی که...
سر جلسه امتحان یکی از بچه ها به استاد گفت :
"استاد اگه میشه یه کمکی بکنید"
.
.
.
بعد استاد دست کرد تو جیبش، یه 200 تومانی در آورد، گذاشت رو دسته صندلی طرف و رفت.
دهن طرف باز مونده بود ما هم داشتیم می ترکیدیم از خنده