نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
طنز خ مثل خنده O_o
- نویسنده موضوع NABZ
- تاریخ شروع
- پاسخها 1,528
- بازدیدها 25,563
-
- برچسبها
- #جوک #خنده طنز
- کاربران تگ شده هیچ
- وضعیت
زنگ زدم خونه دوست دخترم یهو باباش برداشت گفت الو فرمایش!
خواستم بپیچونمش گفتم منزل یوسفی؟
اونم زرنگ بازی کرد مچمو بگیره گفت بله خودم هستم(:
گفتم مرتیکه الاغ گوووووووه می‌خوری وقتی تو حسابت پول نیس چک بی محل می‌کشی الان شمارتو میدم پلیس بیاد چوب تو دماغت کنه
ترسید قطع کرد دوست دخترم میگه ۳ ماهه برنگشته خونه
خواستم بپیچونمش گفتم منزل یوسفی؟
اونم زرنگ بازی کرد مچمو بگیره گفت بله خودم هستم(:
گفتم مرتیکه الاغ گوووووووه می‌خوری وقتی تو حسابت پول نیس چک بی محل می‌کشی الان شمارتو میدم پلیس بیاد چوب تو دماغت کنه
ترسید قطع کرد دوست دخترم میگه ۳ ماهه برنگشته خونه
امضا : sogol~R
تو خیابون با تلفن حرف میزدم یه یارو فضولی از بغلم داشت رد میشد و به حرفام گوش می‌کرد...
منم با تلفن گفتم: من اونو زنده می‌خوام!
صبر کن یکی حرفامونو شنید...
تک تیر انداز، مردی که از کنارم رد شد رو بزن!
یارو مث بز کوهی زیگ زاک می‌دویید تیر بهش
نخوره
خب نکن برادر من نکن خواهر من فضولیم حدی داره نکبت
...
منم با تلفن گفتم: من اونو زنده می‌خوام!
صبر کن یکی حرفامونو شنید...
تک تیر انداز، مردی که از کنارم رد شد رو بزن!
یارو مث بز کوهی زیگ زاک می‌دویید تیر بهش
نخوره
خب نکن برادر من نکن خواهر من فضولیم حدی داره نکبت
...
امضا : sogol~R
- ارسالی‌ها
- 1,126
- پسندها
- 13,198
- امتیازها
- 33,323
- مدال‌ها
- 15
- ارسالی‌ها
- 1,126
- پسندها
- 13,198
- امتیازها
- 33,323
- مدال‌ها
- 15
- وضعیت
