سه دیوونه هم اتاقی بودند...
یک روز خبر میارند دوتاشون بالا و پایین میپرند و میگند:
ما سییب زمینی هستیم داریم تو روغن سرخ میشیم.
ولی سومی ساکت نشسته!
رئیس تیمارستان طبق معمول رفت که این دیوونه رو مرخص کنه
ازش پرسید: چرا تو با دوستات نیستی؟
دیوونه سومیه هم میگه:
آخه من کف ماهیتابه چسبیدم:/