گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان سر به مهر | افسانه نوروزی نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

[مهدیه احمدی]

دردونه من هرچی میخونم اگر نقدی داشتم یا نظری همینجور کوچولو کوچولو بهت میگم یهویی بخوام کلی بگم می‌ترسم بدقول شم. البته اینا نقد نیست از قلم پر سِرِ تو نظر منه فقط
همشو تا اینجا خوندم داری عالی پیش میری مثل همیشه پر قدرت و بی‌حرف اما می‌دونم نگارش اولته و قطعا تو خوانش‌های بعدی ویرایش میزنی منم این چیزای ریز که حس می‌کنم کم داره میگم ا یه کمک کنم برای ویرایش هرچند خودت استادی دردونه

توصیفاتت حس رمان عالی
یه کم رو چهره بیشتر فوکوس کن.
هنوز نتونستم چهره اسرا و داریوش رو تجسم کنم.
اسرا رو بیشتر روش کار کن. باید بولد بشه

ولی باقی چیزا عالیه
اون که پاش کوتاهه
گیلانه
همه یه شخصیت متفاوت دارند و خاص هستند
عالی هستی عالی....

 

[Afsaneh.Norouzy]

دردونه من هرچی میخونم اگر نقدی داشتم یا نظری همینجور کوچولو کوچولو بهت میگم یهویی بخوام کلی بگم می‌ترسم بدقول شم. البته اینا نقد نیست از قلم پر سِرِ تو نظر منه فقط
همشو تا اینجا خوندم داری عالی پیش میری مثل همیشه پر قدرت و بی‌حرف اما می‌دونم نگارش اولته و قطعا تو خوانش‌های بعدی ویرایش میزنی منم این چیزای ریز که حس می‌کنم کم داره میگم ا یه کمک کنم برای ویرایش هرچند خودت استادی دردونه

توصیفاتت حس رمان عالی
یه کم رو چهره بیشتر فوکوس کن.
هنوز نتونستم چهره اسرا و داریوش رو تجسم کنم.
اسرا رو بیشتر روش کار کن. باید بولد بشه

ولی باقی چیزا عالیه
اون که پاش کوتاهه
گیلانه
همه یه شخصیت متفاوت دارند و خاص...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Afsaneh.Norouzy]

افسانه جانم
در مورد توضیحاتی که دادی باید بگم که عالیه گاهی اوقات ورای بی قانونی و بی نظمی یک کار فوق العاده بنویسی، تا اینجا عالی بود از این به بعد هم عالی خواهد بود مطمئنم. همین جور ادامه بده با همین سبک که باعث شده متنت بسیار دلنشین بشه.
من هفتصد بار دیدم مختار رو بروببین تا از دست ندادی

کوثر تو رو باید بدزدم واسه روزایی که انرژی لازمم
خداروشکر که این سبک از نظرت خوب نشسته رو کار.
فقط خانم خانما
یه نکته!
تو منتقدی
مطمئنا وقتی متنمو می‌خونی یه چیزایی می‌بینی که با خودت میگی رو این کاش بیشتر کار می‌کرد
هر جا چنین چیزی بود، حتما بهم خبر بده تا درستش کنم
مرسی که هستی^^

 

[مهدیه احمدی]

وای چقد خوب شد گفتی مهدیه
آره آره
حتما هر جا نقص این مدلی دیدی بگو
فردا ایشالا تو دور ویرایشم، توصیف چهره رو تو قسمت صبونه و جلو دراتاق میارم
کلا گاهی فراموشم میشه چهره رو
دمت گرم که همیشه همراهم هستی و با دیدِ از و جامعت کمکم میکنی^^

من خودم معتقدم نظر خواننده رمانم با دید خودم متفاوته برای همین هرکی رمانمو میخونه دنبال نظرم ازش تا نقص‌های رمان رو برطرف کنم. و اینکه همیشه و همه جا کنارتم امیدوارم بتونم یه خرده جبران مهربونیات رو بکنم.
اتفاقا همون جلو در اتاق بهترین جا برای اشارس مخصوصا اسرا تعجب میکنه و شانه بالا می‌ندازه
یا داریوش چشماشو ریز میکنه و...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[لآجِوَرْد]

کوثر تو رو باید بدزدم واسه روزایی که انرژی لازمم
خداروشکر که این سبک از نظرت خوب نشسته رو کار.
فقط خانم خانما
یه نکته!
تو منتقدی
مطمئنا وقتی متنمو می‌خونی یه چیزایی می‌بینی که با خودت میگی رو این کاش بیشتر کار می‌کرد
هر جا چنین چیزی بود، حتما بهم خبر بده تا درستش کنم
مرسی که هستی^^

بنده هر جا، هر وقت هر ساعت هر ثانیه بخوای در خدمتم دربست
بلی، هنر و نبوغ تواِ باید به دل بشینه.
اوهوم بلی، فعلا تا اینجا من‌باب خوندن و لذت بردن مطالعه کردم ولی از این به بعد چشم، هواسم رو بیشتر جمع میکنم.
چشممم هر چی تو بگی.
راستش چیزی نبوده جز اونی که مهدیه جان گفت، یکم چهره‌ها گنگِ. از نظر احساسات عالی بود...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Afsaneh.Norouzy]

من خودم معتقدم نظر خواننده رمانم با دید خودم متفاوته برای همین هرکی رمانمو میخونه دنبال نظرم ازش تا نقص‌های رمان رو برطرف کنم. و اینکه همیشه و همه جا کنارتم امیدوارم بتونم یه خرده جبران مهربونیات رو بکنم.
اتفاقا همون جلو در اتاق بهترین جا برای اشارس مخصوصا اسرا تعجب میکنه و شانه بالا می‌ندازه
یا داریوش چشماشو ریز میکنه و ....

دمت گرم دردونه
به امیدخدا فردا درستش میکنم

بنده هر جا، هر وقت هر ساعت هر ثانیه بخوای در خدمتم دربست
بلی، هنر و نبوغ تواِ باید به دل بشینه.
اوهوم بلی، فعلا تا اینجا من‌باب خوندن و لذت بردن مطالعه کردم ولی از...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[مهدیه احمدی]

دمت گرم دردونه
به امیدخدا فردا درستش میکنم

مرسی عزیزِ دلمممممم
عالیه
هر جا نقصی بود خبر بده
یه دنیا ممنونتممم ^^

عشقی به خدا شما

 

[Shiva.Panah]

سلام شیوایِ جانم
مرسی خوشگلم
چقدر نظراتت انرژی داد بهم
اون نکته ای هم که گفتی یه نفر دیگه هم گفت
توضیحش رو تو پارت جدیدم گذاشتم. بدونم بازخورد نداره درست میکنم گلم
مرسی که انقدر دقیق میخونی ^^

خواهش می‌کنم عزیز.
می‌دونم که موفق میشی و چشم و دلم برات مثل همیشه روشنه افسان جانم!
ایام به کامت باشه تا روز به روز، یکی بهتر از دیروز پارت‌های خوب بذاری.
♡

 

[M.Fakher]

خــــــــــب سلام که من اومدم

جای ف.سین خالی که رمانت رو بخونه
هر رمانت از قبلی بهتر و پیشرفتت عالی‌تر
توصیف حالات به قدری عالی بود که حس میکردم انگار دارم فیلم میبینم نه اینکه رمان میخونم
...
در مورد چهره مهدیه جان راست میگه
هیچ چهره‌ای از اشخاص به ذهنم نمی‌رسه
که البته حق میدم بهت چون که با توجه به رمان هات
این هنوز اول اول داستانه و خب بنظرم ممکنه حتی خودت هم هنوز تصوری از چهره‌ی اشخاص نداشته باشی فقط یه موردی رو بگم افسانه... از نظر من شخصیت‌های اصلی رو شاه و پری نکن...
توی انکار همچین چیزی نبود اصلا ولی خب چون این مورد از نظر منه خواننده خیلی مهمه گفتم که یه وقتی کیفیت...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[لآجِوَرْد]

دمت گرم دردونه
به امیدخدا فردا درستش میکنم

مرسی عزیزِ دلمممممم
عالیه
هر جا نقصی بود خبر بده
یه دنیا ممنونتممم ^^

مخلصیم جانم
چشم حتماً گلم
عزیزمایی