گفتمان‌آزاد گفتمان آزاد رمان خیطِّ مات | پوررضا کاربر انجمن

  • نویسنده موضوع آتابای
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 48
  • بازدیدها 1,520
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

آتابای

میم‌ساز انجمن
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/11/18
ارسالی‌ها
2,026
پسندها
104,774
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سن
38
سطح
44
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
کد رمان: 2900
ناظر: SHIVA PANAH
بسم خدا
نام اثر : خیطِّ مـات
نویسنده: پوررضا
ژانر: فانتزی، طنز، اجتماعی، عاشقانه
زاویه دید: سوم شخص
نثر: عامیانه
خلاصه:
مردی در حال بازگشت است. دیگری گندی که اولادش پدید آورده را جمع می‌کند، آن یکی دل‌شکسته است.

خانواده‌ای بی‌خیال و پر امید‌، جمعیتی که به ندرت و استثناء می‌شود فردی را یافت که افسرده باشد. کسانی که زندگیشان بر هم قلاب شده و اگر هوای دیگری را نداشته باشند، همه‌شان بازنده بازی هستند که سرنوشت‌هایشان برایشان خواب دیده‌اند؛ خوابی که یک وجب روغن رویش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

•HOORYA•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/7/20
ارسالی‌ها
940
پسندها
17,304
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
سطح
25
 
  • #2
خیلی گیج شدم از خلاصه
نویسنده محترم توضیح بدید
 
امضا : •HOORYA•

آتابای

میم‌ساز انجمن
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/11/18
ارسالی‌ها
2,026
پسندها
104,774
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سن
38
سطح
44
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
خیلی گیج شدم از خلاصه
نویسنده محترم توضیح بدید
خب ببین رابین هود جان، خلاصه داستان یکم متفاوت با خلاصه داستان هاست، میخواد نشون بده این رمان شامل داستان زندگی چند شخصیت هست و حول و حوش عیش اونا میگذره
که با خوندن رمان متوجه این نخطه میشین:biggrinsmiley:
 

•HOORYA•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/7/20
ارسالی‌ها
940
پسندها
17,304
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
سطح
25
 
  • #4
خب ببین رابین هود جان، خلاصه داستان یکم متفاوت با خلاصه داستان هاست، میخواد نشون بده این رمان شامل داستان زندگی چند شخصیت هست و حول و حوش عیش اونا میگذره
که با خوندن رمان متوجه این نخطه میشین:biggrinsmiley:
نخطه یا نکته
 
امضا : •HOORYA•

آتابای

میم‌ساز انجمن
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/11/18
ارسالی‌ها
2,026
پسندها
104,774
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سن
38
سطح
44
 
  • نویسنده موضوع
  • #5

•HOORYA•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/7/20
ارسالی‌ها
940
پسندها
17,304
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
سطح
25
 
  • #6
امضا : •HOORYA•

آتابای

میم‌ساز انجمن
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/11/18
ارسالی‌ها
2,026
پسندها
104,774
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سن
38
سطح
44
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
الان خلاصه تون رو یه ویرایشی بکنم و نظرمو بگم. مشکلی هست؟ یعنی ناراحت نمیشین
نه خیر من انتقاد پذیرم، مگر اینکه نقد خلاصه شما طوری باشه ک من رو بکوبه
 

•HOORYA•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/7/20
ارسالی‌ها
940
پسندها
17,304
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
سطح
25
 
  • #8
مردی در حال بازگشت است؛ حال، گندی که اولادش بالا آورده را جمع می‌کند. مغموم از زمانه است؛ آن یکی هم دل‌شکسته است.
خانواده‌ای بی‌خیال و پر امید‌، جرگه‌ای که به ندرت و استثناء می‌شود فردی را یافت که افسرده باشد. کسانی که زندگی‌شان بر هم قلاب شده و اگر هوای دیگری را نداشته باشند، همه‌شان بازنده بازی هستند که سرنوشت‌هایشان برایشان خواب دیده‌است. خوابی که یک وجب روغن رویش باشد. خواب نه! به هر حال ضرب‌المثلی بود در همین مایه‌ها... .
 
امضا : •HOORYA•

•HOORYA•

کاربر سایت
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
7/7/20
ارسالی‌ها
940
پسندها
17,304
امتیازها
37,073
مدال‌ها
24
سطح
25
 
  • #9
البته نمیدونیستم جای ضرب المثل چی بنویسم. چون وقتی متن از حال و احواله گفتن یک وجب روغن جالب نیست استاد. بازم من یه کوچولو فقط دست زدم
 
امضا : •HOORYA•

آتابای

میم‌ساز انجمن
کاربر حرفه‌ای
تاریخ ثبت‌نام
3/11/18
ارسالی‌ها
2,026
پسندها
104,774
امتیازها
64,873
مدال‌ها
36
سن
38
سطح
44
 
  • نویسنده موضوع
  • #10
البته نمیدونیستم جای ضرب المثل چی بنویسم. چون وقتی متن از حال و احواله گفتن یک وجب روغن جالب نیست استاد. بازم من یه کوچولو فقط دست زدم
نه خب من میخوام توی رمان ی نموره طنز هم باشه
اینی که تو ویرایش زدی دلنوشست ک:458129-c2bbd7012f5cfe18be71dd00d278527c:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا