متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران میروم | masome_a کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع masome_a
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 477
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

masome_a

مدیر بازنشسته
سطح
13
 
ارسالی‌ها
689
پسندها
7,755
امتیازها
24,673
مدال‌ها
15
  • نویسنده موضوع
  • #1
میروم،میروم تا که نخواهم ،که شوم دشمن او

میروم تا که ندانم که چرا رفت ز او

من ندانم که چرا توشه به پیشم هیچ نیست

میروم تا که نخواهم بزنم آتش بر عالم او

توچه دانی و ندانی برایم یکیست!

آنکه رفتو آنکه ماند یکی نیست!

صبر با شعر و غزل ساده نشد؛

بلکه سختی و عذاب حاصل شد!

عشق در دل غمو در شعر غم شد!

با قلتیدن اشک،عشق معناشد!

چونکه ترجمه ی عشق درد شتافت

من که رفم همه چیز خاتمه یافت

چونکه ترجمه عشق درد شتافت

من که رفتم همه چیز خاتمـــه یافت
 
امضا : masome_a
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا