نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دنباله دار بهترین خوابی که دیدی و برات خیلی خوشآیند بوده

  • نویسنده موضوع Mahtab Rezayat
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 60
  • بازدیدها 1,297
  • کاربران تگ شده هیچ

•[TINA]•

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,453
پسندها
6,353
امتیازها
25,673
مدال‌ها
15
  • #51
خواب کراشمو دیدم :610595-f4fee7d8018d2f5ca10c2e5d7cc88678: بعد شد همسایمون:610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a: بعد مادربزرگش فوت کرد رفتند از ایران:610183-8172b8bf1ddaab85b88dcedb84985554:
 

Mers~

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,695
پسندها
34,790
امتیازها
66,873
مدال‌ها
37
  • مدیر
  • #52
خاب پدربزرگم بهترینشون بوده...
بعدش خاب کراشم-__-
 
امضا : Mers~
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] RiRa-M

Aliasghar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
194
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • محروم
  • #53
همه خواب های من غیر طبیعیه ولی وقتی که خواب میبینم انگار واقعیه
وقتی هم که از خواب بیدار میشم احساس پوچی میکنم
 
امضا : Aliasghar

From_moon

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
82
امتیازها
123
مدال‌ها
1
  • #54
امضا : From_moon

زهـرا دُلاریـᥫ᭡

هنرمند انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
6,925
پسندها
9,683
امتیازها
55,373
مدال‌ها
33
  • #55
وقتی بچه بودم خواب دیدم در یک مکان سرسبز و ناشناخته هستم بعد یک بچه که پرواز می‌کرد و گویا فرشته بود، اومد دستم رو گرفت و من رو به یک خونه برد. در اون خونه یکی از معصومین منتظرم بود ولی مثل کارتون‌ها صورتشون از نور می‌درخشید. اما همیشه یک حسی بهم میگه شاید امام علی بود:rolleyes:

دومیش هم خواب دیدم دارم کلی پسر دنبالمه و منم حسابی حالشون رو می‌گیرم:tongue::laugh:
 
امضا : زهـرا دُلاریـᥫ᭡

AINAZ.R

کاربر حرفه‌ای
سطح
25
 
ارسالی‌ها
2,758
پسندها
13,651
امتیازها
49,173
مدال‌ها
25
  • #56
امضا : AINAZ.R

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,907
پسندها
20,957
امتیازها
44,573
مدال‌ها
21
  • #57
یه بار خواب دیده بودم با دوستام ک اصن نمیشناسمشون ولی انگار تو خواب خیلی صمیمی بودیم تو یه جایی هستیم ک پر از ابه، آب هم تقریبا شفاف بود و یه راه داشت که روش علف و گیاه بود و از اونجا باید میرفتی تا نیفتی تو آب بعدشم ک رفتیم رستوران کلی غذا سفارش دادم:786:
بعد دوباره برگشتیم تو همون راهه ک گیاه و علف داش و ب یه جایی رسیدیم ک تیکه ای از راه رفته بود زیراب باید میپریدیم اونور
خلاصه اینک تو خواب هم دست پاچلفتی بودم افتادم تو اب
بعدشم دیگ یادم نی چیشد
فک کنم غرق شدم مردم
:gost:
واقعا نمیشناختی یا فقط چهرشونو نمیشناختی؟ @_@
 
امضا : ~Deku
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] Rikadow

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,907
پسندها
20,957
امتیازها
44,573
مدال‌ها
21
  • #58
ماکارونی پر سیب زمیتی تهدیگی که قشنگ سرخ شده بود خوردم انقدر که بترکم
mellowsmiley.gif
 
امضا : ~Deku
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] Rikadow

meli);

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
10
پسندها
244
امتیازها
1,078
مدال‌ها
2
  • #59
داشتم فرار میکردم نمیدونم از کی و چرا ولی انگار بیشتر شبیه یه بازی بود که یه دفعه به یه چمنزار رسیدم پر از گل آفتابگردون بود همینطور یه درخت که یه تاب داشت سوار تاب شدم و داشتم بازی میکردم که مامانم بیدارم کرد گفت بلند شو برو مدرسههههههه
 
امضا : meli);

فلورا.

کاربر حرفه‌ای
سطح
14
 
ارسالی‌ها
1,965
پسندها
4,727
امتیازها
28,973
مدال‌ها
17
  • #60
موفقیت در اینده
 
امضا : فلورا.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا