درخواست تاپیک جامع درخواست جلد رمان

[Saba Abbasi]

نام داستان: تحول ساتان
ژانر: عاشقانه ترسناک تراژدی
خلاصه: وقتی وارد بازی شوی، دیگر راه خروج نداری! یا راستش را بگو، یا بمیر! یا انجامش بده، یا بمیر! و یا سرپیچی کن، بمیر! سوزان وارد بازی هایی می‌شود که هیچ پایانی ندارد. در این بازی همه چیز آشکار خواهند شد و همه چیز پنهان خواهند شد

در حال تایپ | رمان تحول ساتان | Ella کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: ۴۲۹۸ ناظر : @GHOGHA.YAGHI خلاصه: وقتی وارد بازی شوی، دیگر راه خروج نداری! یا راستش را بگو، یا بمیر! یا انجامش بده، یا بمیر! و یا سرپیچی کن، بمیر! سوزان وارد بازی هایی می‌شود که هیچ پایانی ندارد. در این بازی همه چیز آشکار خواهند شد و همه چیز پنهان خواهند شد. گفتمان آزاد...

forum.1roman.ir

در خواست جلد

نام رمان: اشتباه نبودم
نویسنده: زینب رستمی
ژانر: عاشقانه، درام.
خلاصه: همه در انتخاب‌هایشان مسئول‌ند. پدری که دختری را نمی‌خواهد و مادری که عشقش به فرزندش را مخفی می‌کند. اما او... صدایش قشنگ‌ترین موسیقی برای من است. من...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Saba Abbasi]

سلام در خواست جلد برای داستان کوتاه
نام: خطای نخستین‌ داستان کوتاه در حال تایپ - داستان کوتاه خطای نخستین | Rahele کاربر انجمن یک رمان
نام نویسنده: راحله
خلاصه: عشقی که به یغما رفت و زندگی که ویران شد! اما این پایان ماجرا نیست. عشق همیشه برمی‌گردد.

کامل شده - دلنوشته‌ی کاش نمی‌ماندی | I'M_MAHI کاربر انجمن یک رمان

به نام خالق دانا. نام دل‌نوشته: کاش نمی‌ماندی! نام نویسنده: ماه راد ویراستار: فاطمه اسدی تگ: منتخب مقدمه: تو مرا در بطنت به‌وجود آوردی. ولی ای‌کاش؛ ای‌کاش نمی‌ماندی و می‌رفتی... . تا در این جهنم ذره ذره آب نمی‌شدی...!

forum.1roman.ir

درخواست جلد برای دلنوشتم
نام اثر: ای کاش نمی‌ماندی
تگ: منتخب
به‌قلم: ماه16
تصویر هم میخوام زنی رو نشون بده ک تو یه کوچه‌ی تایک درحال قدم زدنه.
نمیخوام سیاه باشه کلا یه سوسوی امیدهم باشه عااالیع!

...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Nazanin.raminiya]

سلام درخواست جلد رمان دارم

نام رمان: دزد عروس
نویسنده: نازنین رامی‌نیا
ژانر: #عاشقانه، ، #اجتماعی، ، #معمایی
خلاصه:
ترنم دختری هفده ساله که به اجبار پدرش میخواد با سیامک پسر عموش ازدواج کنه اما روز عروسی‌ش جلوی در آرایشگاه توسط زیر دست‌های مسیح دزدیده میشه. مسیح پسری که کاملاً مغروره و بی‌رحمی‌ش زبون‌زد کل مردم شهره. اون قبل از دزدیدن ترنم عاشقشه و اون رو به عقد خودش در میاره، مثل ملکه‌ها باهاش برخورد میشه و... .

چندتا عکس مد نظرم هست ولی خب دوست دارم اول طراحم پیدا بشه

در حال تایپ - رمان دزد عروس | Nazanin.raminiya کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 3124 ناظر رمان: @MAHSA ESLAMI نام رمان: دزد عروس نویسنده: نازنین رامی‌نیا ژانر: #عاشقانه #اجتماعی #معمایی خلاصه: ترنم دختری هفده ساله که به اجبار پدرش میخواد با سیامک پسر عموش ازدواج کنه اما روز عروسی‌ش جلوی در آرایشگاه توسط زیر دست‌های مسیح دزدیده میشه. مسیح پسری که کاملاً مغروره و...

forum.1roman.ir

 

[Ńªŗí]

سلام دوستان با آرزوی سلامتی و خسته نباشید
درخواست جلد داشتم

لینک رمان :در حال تایپ - رمان گزند احساس | narin firuzy کاربر انجمن یک رمان

 

[| TEAR |]

سلام.
درخواست جلد برای دلنوشته زندگی با چاشنی تنهایی
تگ: منتخب
نویسنده: PARMIS.H

روی سایت | دلنوشته‌ی زندگی با چاشنی تنهایی | PARMIS.H کاربر انجمن یک رمان

نام دلنوشته: زندگی با چاشنی تنهایی نویسنده: PARMIS.H تگ: منتخب ویراستار: werwolf مقدمه: می‌گویند زندگی ادامه دارد، می‌گویند ناامید نباش، می‌گویند ناشکری نکن؛ اما نمی‌فهمند تنهایی چه دردی دارد...

forum.1roman.ir

 

[ستاره حقیقت جو]

سلام
درخواست جلد داشتم

منتخب - دلنوشته‌ی دُوری عزیزم | ستاره حقیقت‌جو کاربر انجمن یک رمان

به نام خالق تو نام دلنوشته: دُوری عزیزم نام نویسنده: ستاره حقیقت جو تگ: منتخب مقدمه: همه چیز با یک سلام ساده شروع و شد و عجیب این است که نتوانستیم ماجرا را با یک خداخافظی تمام کنیم. دوری عزیزم، بله با تو هستم دُوری عزیزم! کمی بیش از حد معمول فاصله گرفته ای. نزدیک تر بیا میخواهم دوباره و دوباره...

forum.1roman.ir

 

[ramesh_joon]

نام رمان: نینجای شیطون
نام نویسنده: (ramesh)
ژانر: #عاشقانه، #طنز، #پلیسی
خلاصه:
پنج دختر شر و شیطون که با عموشون زندگی می‌کنن بعد از مدتی برای ماموریتی مسافرت میرن در آنجا با پنج پسر مغرور ولی شیطون همراه میشن در این مسیر متوجه میشن که خانواده دارن، در این ماموریت ده تا شیطونمون کلی خرابکاری می‌کنن و بعد متوجه‌ی یک احساسی در وجودشون میشن که اونم عـــشــقـہ
آیا نینجاهای ما می‌تونن موفق بشن؟ می‌تونن احساسشون رو درک کنن؟

در حال تایپ - رمان نینجای شیطون | ramesh کاربر انجمن یک رمان

نام رمان: نینجای شیطون نام نویسنده:(ramesh_m14) ژانر: #عاشقانه #طنز #پلیسی کد: ۳۳۹۰ ناظر: @زهرا مدبر خلاصه: پنج دختر شر و شیطون که با عموشون زندگی می‌کنن بعد از مدتی برای ماموریتی مسافرت میرن در آنجا با پنج پسر مغرور ولی شیطون همراه میشن در این مسیر متوجه میشن که خانواده دارن، در این ماموریت ده...

forum.1roman.ir

 

[Zahra.D_T]

نام داستان کوتاه: سفری به مثلث برمودا
ژانر: #معمایی #فانتزی #ترسناک #تریلر
نویسندگان: رومینا، ارغوان، ماهیار.
خلاصه:
در عمق دریا جایی که مثلث شیطان قرار دارد، موجوداتی با افکاری پلید، آماده‌اند تا قربانیان را اسیر دام خود کنند، موجوداتی نفرین شده که اگر رهایی یابند زمین خاکی را به ویرانه‌ای تبدیل می‌کنند، سفر به مثلث برمودا ممنوع است.

داستان کوتاه در حال تایپ - داستان کوتاه سفری به مثلث برمودا | کار گروهی کاربران انجمن یک رمان

کد داستان: 186 ناظر: @*~*F. R*~* نام داستان کوتاه: سفری به مثلث برمودا ژانر: #معمایی #فانتزی #ترسناک #تریلر نویسندگان: رومینا، ارغوان، ماهیار. خلاصه: در عمق دریا جایی که مثلث شیطان قرار دارد، موجوداتی با افکاری پلید، آماده‌اند تا قربانیان را اسیر دام خود کنند، موجوداتی نفرین شده که اگر رهایی...

forum.1roman.ir

 

[MOBARAKEH]

نام رمان : روشنایی بر علیه تاریکی
نام نویسنده : مبارکه ابراهیم نژاد (Mobarakeh)
ژانر : #فانتزی #عاشقانه #معمایی
خلاصه : صدها سال پیش، سرزمین ماگیسلند غرق در خون و جنگ بود. سرزمین پر شده بود، از سربازانی که جسد‌های بی‌جانشان بر روی زمین افتاده بود.
بوی خون همه جا را در برگرفته بود، در آن دوران که تمامی مردم حتی پادشاه و ملکه در ناامیدی فرورفته بودند، پیشگویی در میان مردم پخش شد که جان تازه ای به آن‌ها در جنگ‌ بدهد و این باعث عصبانیت ارباب تاریکی می‌شد.
پیشگویی که نشان از این می‌داد که سالیان بعد، شاهزاده‌ای پا به‌دنیا خواهد گذاشت که می‌تواند ماگیسلند و سرزمین های اطرافش را از شر تاریکی نجات داده و آن ‌را بیرون سازد؛ امّا آیا او...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[MARYAM.NAJAFI]

دلنوشته: سکوت ناهنجار
نویسنده: مریم نجفی (M.N)

سکوت ناهنجار
تگ: منتخب
خلاصه:
سکوت ناهنجار، همان فریادهای عظیمی است که در بیخ گلو خفه شده و هرگز بیرون نیامده است.
سکوت می‌کنم، نه از روی رضایت...
بلکه می‌ترسم از این که سکوتم شکسته شود.
سکوتی که حالا زخم‌های عمیقی بر روی قلبم به جای گذاشته است.
و تلنباری از دردها را روی شانه‌هایم رها کرده است.