گفتگوی آزاد اکیپ مدرسه

[زهرا ادیب]

چرا‌میشه

مثل‌من که‌وقتی‌مدرسم‌روعوض‌کردم‌‌روز‌اول‌وارد‌یه‌اکیب‌شدم‌الانم‌خیلی‌همو‌میخوایم

چطوری وارد اکیپ شدی ؟ همون روز اول دوست شدی باهاشون؟

 

[Fariba♥mhari]

اره‌همون‌

چطوری وارد اکیپ شدی ؟ همون روز اول دوست شدی باهاشون؟

روز‌اول‌چنان‌صمیمی شدیم‌انگار‌ده‌ساله‌همو‌میشناسیم

 

[SAN.SNI]

ماها ده نفر توی یک ردیف بودیم که دوست شدیم
همون هفته اول

 

[N a d i y a]

چهار نفر بودیم و هستیم
هفته ی اول مدرسه تا الان که تقریبا سه سالی میشه

 

[pouneh]

ما پیش دبستانی ک بودیم هرکدوم از هم جدا بودیم و با چن نفر دیگه دوست بودیم تقریبا کلاس دوم بودیم که من دیدم چقد زینب بچه باحالیه بعد کم کم باهاش صمیمی شدیم، این کم کمه ینی حدودا یه هفته. بعدشم مهدیه اومد پیشمون و شدیم یه اکیپ سه نفره. اوضاع خیلی اوکی بود تا وقتی کلاس چهارم پارمیدا اومد مدرسمون و همون روز اول وارد اکیپمون شد بعدش بخاطر ی سری دلایل و کارایی که مهدیه کرد، مهدیه رو از اکیپمون بیرونش کردیم. تهشم تا الان که نهمیم من و زینب و پارمیدا با هم موندیم. البته زینب یه مدرسه دیگست ولی هنوزم تقریبا هرروز باهم صحبت میکنیم

 

[HAKIMEH.MZ]

از آغاز، پایان داستان رو فاش می‌کنم و می‌گم که اون اکیپ از هم پاشید...
سال دهم بودم.کلاسمون دو قسمت بود.سمت راستی ها و سمت چپیا
خلاصه از همون اولا که من جزو سمت چپی ها بودم با چهار تا از بچه ها که صندلیاشون اطرافم بودن رفیق شدیم....از فرط باحالی زیادمون، چهارتا از سمت راستیا جذب ما شدن و اومدن پیش ما
خلاصه نگم براتون اینقد ما هشت نفر با هم مَچ شده بودیم که ولنتاین واسه هم کادو خریدیم
خاطره هم که تا دلتون بخواد
سال یازدهم اوایل نوبت دوم باهاشون با مشکل برخوردم... دیگه تا سال دوازدهم تنها بودم

 

[•[TINA]•]

ابتدایی: دعوا شد اونا پشت من دراومدن بعد اکیپ شدیم خدای حس شاخ پنداری بودیم
راهنمایی: معلممون گفت دونفرنیکمت اخر با نیکمت اول همگروهی بشن بعد اکیپ شدیم که هنوزم هست و کلا خیلی معروف بودیم اگر قهر میکردیم کل مدرسه میپیچید اینا قهر کردن معلم پا میشد میومد پا درمیونی اصن یه وضعی بود
دبیرستان: نیمکت عقب و جلو و نیمکت بغلی و بغل دستی شدیم شلوغترین اکیپ مدرسه

 

[Lu^na☆]

من رفتم راهنمایی با صمیمی ترین دوستم؛ بعدش اون‌جا با یه نفر دیگه رفیق شدیم و اکیپ تشکیل شد بعد اون هرکی با یه نفر دوست شد و اوردش داخل اکیپ. به این ترتیب جمعیت مون رفت بالا.