#9
نازنین
با عصبانیت و دلهره به اون خانوم سلام کردم و گفتم:
_ شوهرم کجاست؟ گوشی شوهر من دست شما چیکار میکنه؟! (براي ديالوگها از «-» استفاده ميکنيم.)
اون خانوم هم به من سلام کرد و گفت:
- اینجا بیمارستانِ... .
دیگه نفهمیدم چی شد و همون جاهمونجا افتادم. یکی از کارمندای شرکت منو به هوش آورد.در اين جمله خيلي سريع و خشک اتفاق رو بيان کردي؛ يعني خيلي زود گفتي فلاني منو به هوش آورد و تمام! خوب اينجا بايد ميگفتي چجوري به هوش اومد يا احساسش چي بود! سریع زنگ زدم به مامانم و با ناله گفتم:
_ مامان فقط لطفاً فقط و لطفا کنار هم جالب نيستن؛ جايگزين و يا يکي رو حذف کن.خیلی زود خودت رو برسون شرکت سیاوش. براي ديالوگها هميشه از - استفاده ميکنيم....
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.