رمان فانتزی ای میخوام که شخصیت اصلیش قهرمان باشه. تو راهش سختی های زیادی رو تحمل کنه ولی پایانش خوش باشه. ژانر ترسناک و خوناشامی و گرگینه ای هم نداشته باشه.
بازمانده ای از طبیعت، دنیای رازمینا، تیدا زاده نور یا تاریکی، زاده تاریکی، شاهزاده ای از آسمان رو خوندم. مدال خورشید و سلحشور و هومه نیلگون و الهه یخی و کارآموز رنجر رو هم دارم میخونم. وانیا ملکه خواب ها و فرمانروای جنگلی و پرسی جکسون رو هم بیخیال شدم.
اصلا چیزی موند نخونده باشم؟ به من معتاد کمک کنید! -_-
چشم سیاه دوست داشتنی
برایم از عشق بگو(جلد دومه)
همین که کنارت نفس میکشم
ناجی دوست داشتنی من
همسایه من(من شخصا ازش خوشم نمیاد)
گناهکار
ببار بارون
شکیبا باش
همان همیشگی
غریبه آشنا(البته اونی که مال منیر مهریزی خدا بیامرزه)
مدارا
عبور از غبار
دو سنگ یکی کهربا
بگذار آمین دعایت باشم
بغض ترانه ام مشو
و...