متفرقه | سکانس ماندگار |

[SHIRIN.SH]

×توجه کنید که به دلیل ماهیت پست، خـطر اسپویل فیلم وجود دارد!×
.
.
.
سکانس پایانی پدرخوانده 2 ، یکی از بهترین سکانس ها و یکی از بهترین فلاش بک های تاریخ سینما. اعضای خانواده یکی یکی اتاق شلوغ رو برای دیدن پدر ترک می کنند. در انتها مایکل باقی می مونه و صندلی خالی پدری که دیگه وارد قاب نمیشه. شاید این فیلم بیش از هر چیز راجع به همین فقدان باشه.
#سکانس_ماندگار
​

 

[SHIRIN.SH]

جایی برای پیرمرد ها نیست ، اواخر داستان وقتی که شیطان مجسم کوئن ها همه نبرد ها رو پشت سر گذاشته و یکی از بی رحمانه ترین پیروزی های نیروی شر در سینما رو محقق کرده ، یک اتفاق عجیب رخ میده. یک تصادف مرگبار بی ربط به همه چیز هایی که توی داستان دیدیم. انگار نیروی خیر داستان ، ناامید از شخصیت ها خودش وارد عمل شده.
اما آنتون چیگور از ماشین پیاده میشه و به راهش ادامه میده. فیلم با این سکانس به یک شاهکار تبدیل شده.
#سکانس_ماندگار
​

 

[SHIRIN.SH]

کمتر کارگردانی رو در تاریخ سینما میشه پیدا کرد که با یک پیرمرد و یک رودخانه و یک قایق موتوری به زندگی برسه. یاسوجیرو اوزو کارگردانیه که این کارو انجام داده. پیرمرد داستان توکیو پس از مرگ همسرش به نظر تنها ترین آدم دنیاست. اما این موقعیت در نگاه اوزو به دور از هر گونه احساسات گرایی ، به بخشی از زندگی تبدیل میشه. پیرمرد خیره به رودخانه اس و قایق موتوری در حال عبور ، مرگ و سکون حاضر در صحنه رو به حرکت و پویایی تبدیل می کنه تا این پایان غم انگیز هم مثل تمام لحظات فیلم فقط بخشی از یک روایت بزرگتر به نام زندگی باشه.
#سکانس_ماندگار
​

 

[SHIRIN.SH]

میزوگوچی اسطوره متاثر کردن مخاطب است.
سکانسی از دقایق پایانی فیلم اوگتسو مونوگاتاری.
گِنجورو با نهایت پشیمانی از خیانتی که به زن و فرزندش کرده به خانه برمیگردد و از دیدن آنها به شدت خوشحال میشود. ولی این خوشحالی فقط زاییده ذهن اوست. خسته و رها به خواب میرود و وقتی صبح بیدار میشود، دیگر خبری از همسرش نیست...
#سکانس_ماندگار
​

 

[SHIRIN.SH]

سکانس افتتاحیه روزی روزگاری در غرب
حدود 10 دقیقه از این سکانس بدون یک کلمه دیالوگ پیش میره و تنها صدای محیط اطراف، آسیاب بادی، چکه کردن قطرات آب، صدای قطاری که نزدیک میشه و در آخر صدای ساز دهنی هارمونیکا (چارلز برانسون) به گوش میرسه. سکانسی دیوانه وار و میخکوب کننده برای شروع فیلمی دیوانه وار از سرجیو لئونه.
#سکانس_ماندگار​

 

[SHIRIN.SH]

اعلام انزجار چاپلین از پیشرفت تکنولوژی در فیلم عصر مدرن (Modern Times)
سکانس مورد نظر، اوج انتقاد چاپلین رو نمایان میکنه. جایی که تکنولوژی به جای آسان کردن غذا خوردن انسان، مشکلات عدیده ای هم براش درست میکنه. سکانسی کنایی، طعنه آمیز و در عین حال به شدت خنده دار از فیلمی مربوط به بیش از 80 سال قبل!
#سکانس_ماندگار
​

 

[SHIRIN.SH]

سکانس اوردوز در فیلم پالپ فیکشن
سکانسی که مشابه اکثر دقایق فیلم، ترکیبی از خشونت و شوخ طبعیه. تارانتینو در بحرانی ترین لحظات فیلم هم دست از شوخی برنمیداره. میا به کما رفته و وینسنت برای نجاتش باید سرنگ بزرگی رو در قلبش فرو کنه. سکانسی آمیخته با طنز و دلهره.
#سکانس_ماندگار​

 

[SHIRIN.SH]

سکانسی دیدنی از شاهکار ویتوریو دسیکا، دزد دوچرخه
آنتونیو و پسرش بعد از جستجوی نافرجام دوچرخه و ناامیدی از پیدا شدنش، تصمیم میگیرن برای لحظاتی هرچند کوتاه، از غم و غصه رها بشن. این سکانس در اوج لحظات دراماتیک و ناراحت کننده فیلم، همزمان با خنده های این دو نفر، لبخندی شیرین و لذت بخش بر لبان بیننده میاره. حسی کم نظیر و فوق العاده که شاهکار دسیکا رو تکمیل میکنه.
#سکانس_ماندگار
​

 

[SHIRIN.SH]

"تنهایی مطلق"
نمایی که به خوبی نشان دهنده تنهایی کلانتر در شهری بی وفا با مردمی بزدل است. این سکانس از فیلم وسترن صلات ظهر (ماجرای نیمروز) نقطه عطفی در کارنامه هنری فرد زینه مان است. سکانسی که با کلوزآپ چهره درهم و مضطرب کلانتر (گری کوپر) که مجبور به مقابله یک تنه و نابرابر با دشمن است شروع میشود و در ادامه دوربین به سمت بالا زوم بک می کند و به زیبایی، تنهایی مطلق کلانتر را در قابی حیرت انگیز ترسیم می کند.
#سکانس_ماندگار
​

 

[SHIRIN.SH]

احتمالا هر بیننده ای هنگام تماشای فیلم گلادیاتور، لحظه شماری میکنه برای این سکانس باشکوه...
ماکسیموس با نقابی بر چهره، به عنوان برده ای جنگجو برگشته و در میدان نبرد حریفی نداره. در انتهای نبرد، امپراطور خائن برای دیدار با گلادیاتور به میدان میاد و نام و نشانش رو جویا میشه. جواب ابتدایی ماکسیموس شنیدنیست:
- my name is Gladiator!
#سکانس_ماندگار
​