متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان دختری در کوچه پس کوچه های ونک | گل رز / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع Niyosha22
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 751
  • کاربران تگ شده هیچ

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #1
690221_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"دختری در کوچه پس کوچه های ونک" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو هفته صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] گل رز

فاطمه عبدالهی

نویسنده انجمن
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,727
پسندها
33,252
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
  • #2
نقد همراه رمان دختری در کوچه پس کوچه‌های ونک
منتقد: فاطمه عبدالهی فاطمه عبدالهی
#پارت 1

دستم تو جیبم بود برف میومد چترو بستم بدون چتر تو خیابون قدم می‌زدم...چرا باید زندگیم این باشه؟ کسی نمی‌تونه جواب سوالم رو بده. خسته شدم از این سوال‌های بی جواب!
«دستم توی جیبم بود، برف می‌اومد. چترو بستم و بدون چتر تو خیابون قدم زدم»
*توضیحات: بهتره که متنی که با رنگ سبز نشون دادم رو بنویسید اما در کل اگر خودتون این نوشته رو بخونید به سریع بودنش پی می‌برید. می‌تونید نوع جیب رو توصیف کنید، رنگ چتر، دلیلی که چرا چتر رو بسته،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] گل رز

فاطمه عبدالهی

نویسنده انجمن
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,727
پسندها
33,252
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
  • #3
نقد همراه رمان دختری در کوچه پس کوچه‌های ونک
منتقد: فاطمه عبدالهی فاطمه عبدالهی

#پارت 2

همراه با سینی چایی و بیسکوییت اومد.
*مدل راه رفتن، شکل سینی و... بهتره توصیف بشه اما دقت کنید پشت سرم هم نباشه.
- اگه برای من نیست چرا دوتا چایی ریختی؟
- دلم برات سوخت.
داشتم با فنجونم بازی می‌کردم اصلاً حواسم نبود نیما پیشمه تو خودم بودم... .*خیلی سریع بود. به چی فکر میکرد که یهو رفت تو خودش؟ فنجان رو توصیف نکردید. نیما چیشد؟ کجا رفت؟
سرشو با کلافگی تکون داد و گفت: *توصیف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] گل رز

فاطمه عبدالهی

نویسنده انجمن
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,727
پسندها
33,252
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
  • #4
نقد همراه رمان دختری در کوچه پس کوچه‌های ونک
منتقد: فاطمه عبدالهی فاطمه عبدالهی

#پارت3

- خوب دیگه من باید برم
- می‌موندی حالا
- وقته ناهار، الان رستوران باز شده دیگه.
- می‌رسونمت.
- الحق که رفیق خودمی.
- نمک نریز بریم.
*علاوه بر اینکه دیالوگ ها روزمره و بی‌هدف هستند، حالتشون رو هم توصیف نکردین. حتما دقت کنید هر دیالوگی که در رمان قرار میدید هدفمند باشه. تعارف کردن و سلام و خداحافظی و ... مکالمات روزمره است و از جذابیت رمان کم میکنه (= گرچه استفاده از اونها به مقدار کم موردی نداره)
رفتیم پایین طرف پارکینگ. یه بنزه قدیمی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] گل رز

فاطمه عبدالهی

نویسنده انجمن
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,727
پسندها
33,252
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
  • #5
نقد همراه دختری در کوچه پس کوچه‌های ونک
منتقد: فاطمه عبدالهی فاطمه عبدالهی

#پارت4

- خسته نباشی.
با صدایی خفه جواب دادم.
- ممنونم
رفتن داخل رستوران. کم پیش میاد کسی بهم خسته نباشید بگه ولی بازم از شغلم راضیم خدارو شکر.
*با صدایی خفه توصیف هوشمندانه ای بود. چون صداش به خاطر لباسی که پوشیده تغییر میکنه.
(نیما)
*تغییر زاویه دید در رمان اشتباهه. وقتی رمانو با یک زاویه دید شروع کردید تا اخر با همون ادامه بدید چون تغییر زاویه دید مخاطب رو از حال و هوای داخل رمان بیرون می‌کشه و اونو گیج میکنه و علاوه بر اینها اگر تغییر زاویه دید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] گل رز

گل رز

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
119
پسندها
1,419
امتیازها
9,703
مدال‌ها
8
  • #6
نقد همراه دختری در کوچه پس کوچه‌های ونک
منتقد: فاطمه عبدالهی فاطمه عبدالهی

#پارت4

- خسته نباشی.
با صدایی خفه جواب دادم.
- ممنونم
رفتن داخل رستوران. کم پیش میاد کسی بهم خسته نباشید بگه ولی بازم از شغلم راضیم خدارو شکر.
*با صدایی خفه توصیف هوشمندانه ای بود. چون صداش به خاطر لباسی که پوشیده تغییر میکنه.
(نیما)
*تغییر زاویه دید در رمان اشتباهه. وقتی رمانو با یک زاویه دید شروع کردید تا اخر با همون ادامه بدید چون تغییر زاویه دید مخاطب رو از حال و هوای داخل رمان بیرون می‌کشه و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : گل رز

فاطمه عبدالهی

نویسنده انجمن
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,727
پسندها
33,252
امتیازها
66,873
مدال‌ها
32
  • #7

گل رز

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
119
پسندها
1,419
امتیازها
9,703
مدال‌ها
8
  • #8
امضا : گل رز

Lili.Da

پرسنل مدیریت
مدیر تالار آوا
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,310
پسندها
28,718
امتیازها
53,071
مدال‌ها
23
سن
24
  • مدیر
  • #9
پارت پنج

(میلاد)


دیگه هوا تاریک شده* بود، ساعت ۶ شد. داشتم خفه می‌شدم توی* این لباس لعنتی، با این که هوا سرد بود اما به هوای تازه نیاز داشتم...نشستم رو پله‌های رستوران، سر عروسک رو برداشتم، وای چه باد خنکی صورتم رو* نوازش کرد، خیلی حال داد بهم(اول بهم را بنویسید و بعد داد. جای فعل اخر جمله است) عاشق زمستون و سردیشم...داشتم موهام رو صاف می‌کردم که گوشیم زنگ خورد شماره‌اش رو دیدم لبخند زدم.
- سلام مامان گلم.
- سلام میلاد جان کی کارت تموم میشه؟
خواستم جواب بدم که نزدیک خیابون دعوا شد یه زن یه مرد باهم درگیر بودند.
- الو میلاد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Lili.Da

Lili.Da

پرسنل مدیریت
مدیر تالار آوا
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,310
پسندها
28,718
امتیازها
53,071
مدال‌ها
23
سن
24
  • مدیر
  • #10
پارت 6
- بیا اینو بگیر و* از اینجا برو تا زنگ نزدم به پلیس.
مرد پول رو* گرفت و برگشت؛* به دختره گفت:
- اینبارم نشد.* ایشالله دفعه بعد خوشگله.
سوار موتورش شد رفت.* من فقط به نیما نگاه می‌کردم.
یاد چند دقیقه پیش افتادم که دستش رو کرد تو جیبش و پول بهش داد...نیما اینجا چکار می‌کرد.*
- اینجا چکار می‌کنی؟
- اومدم دنبالت که دیدم اینجایی و دعوا شده.
- این همه پول بهش دادی چرا؟
- خاک تو سرت الاغ. اگه چاقو میزد می‌کشتت چی؟
- بیا بریم پیش دختره گناه داره.
- فقط خواهشن فیلم هندیش نکن.
خنده‌ام رو بزور جمع...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Lili.Da
عقب
بالا