متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان پایداران | mobinaaaaaaa / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع Niyosha22
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 17
  • بازدیدها 467
  • کاربران تگ شده هیچ

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #1
690221_42a0970b60d7650602b1434ac66ed992.jpg

با سلام خدمت نویسنده عزیز!
"نقد بی کینه دیگران بر کار ما پاداشی است که ارزش آن را باید دانست"
رمان"پایداران" بر اساس تعداد پست‌های صلاح دیده شده توسط مدیر مربوط، توسط شورای انجمن یک رمان، بر اساس اصول و پیشنهاداتی برای درخشیدن شما نویسنده عزیز نقد گردیده است.
لطفا دو هفته صبر کنید تا تعداد پست مشخصی از رمان شما نقد همراه شود.
پس از مطالعه نقدها، موظفید رمان خود را ویرایش کنید.
اگر سوالی در زمینه رمان‌نویسی و چگونگی تغییر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,536
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • #2
پست اول


(اولین نکته‌ای که از همین‌ بدو داستان باید ذکر کرد، شروع داستان است. آغاز داستان همراه با صدای گوشی، بیدار شدند از خواب و چند دیالوگ پرخاشگرانه است. نویسنده عزیز باید مستحضر باشند که چنین آغازی به کل قابل قبول نیست و توانایی جذب مخاطب را ندارد. پیشنهاد می‌شود آغاز را تغییر دهید.)
اه کدوم الاغی این وقت صبح داره زنگ می‌زنه؟
ای بگم خدا چیکارت نکنه مارال نکبت اخه الان وقت زنگ زدنه، ایش؛ گوشی رو با هزار بدبختی برداشتم.
(از آنجایی که شما بیدار شدن از خواب را در نظر گرفته‌اید در نتیجه به احوالات همین متن می‌پردازیم. زمانی که هر شخص از خواب بیدار می‌شود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,536
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • #3
پست دو

از جام بلند شدم، پیش به سوی دستشویی. بعد انجام عملیات لازم و شستن دست و صورتم از دستشویی اومدم بیرون و طبق عادت همیشگیم مشغول برسی خودم تو آینه شدم.
جون خدا چه تیکه ای (تیکه‌ای) افریده! یکم بیشتر واسه خودت نوشابه باز کن. (مورد دیگر یا به عبارتی اتفاق کلیشه‌ی دیگر همین نگاه در آینه وارسی و تعریف از خود است. پیشنهاد کلی این است که این بخش حذف شود. )
- عه سلام وجدان خوبی نبودی کجا بودی؟
- سلام مرسی بد نیستم عشقم همین دور و ورا بودم.
- خیلی خب زیادی داری وجدان می حرفی برو بزار به کارم برسم.نه به اون موقعت نه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,536
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • #4
پست سوم


بیخیال گوشی شدم و از اتاق اومدم بیرون.(علامت نگارشی چسبیده به کلمه قبل و جدا از کلمه بعد)جان جان، از رو نرده ها (نرده‌ها) سر خوردم.
(به جای سر خوردن از نرده‌ها که مسئله‌ای تکراریست، از پله پایین آمدن و توصیف فضای اطراف را آن هم نه به صورت رگباری قبل، انجام دهید.)
- یوهو.
(فعل به اشتباه در ابتدا قرار دارد.)رفتم تو آشپزخونه.(علامت نگارشی چسبیده به کلمه قبل و جدا از کلمه بعد) طبق معمول آشپزخونه و غرغرای مامان.
- سلام مامی گلم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,536
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • #5
پست چهارم


علاوه بر آنکه اتاق توصیف نشده فضای بین و خارج از اتاق نیز توصیفی نداشته و مخاطب رمان از فضای رمان تنها یک اسم می‌شناسد.
از اتاق اومدم بیرون هم زمان با من داداش گرامی هم از اتاق با یک چشم بسته تشریف فرما شدن.
آخه من موندم من درسم فعلا تموم شده! این نفله چی؟ این نفله که هنو تموم نشده، نگاه چطوری تا لنگ ظهر می‌خوابه نکبت!
(چهره برادرش و همچنین ظواهر یعنی طرز پوشش و سر وضع او را توصیف کنید اما نه به صورت مسلسل وار.)
درساش رو پاس نشه خودم حسابش رو می‌رسم.
- ظهرت بخیر داداش.
- ظهر توهم بخیر، جایی میری؟
- با اجازتون، شما خسته نشی.
- به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

Lucida

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
176
پسندها
3,243
امتیازها
16,633
مدال‌ها
10
  • #6
پست دو

از جام بلند شدم، پیش به سوی دستشویی. بعد انجام عملیات لازم و شستن دست و صورتم از دستشویی اومدم بیرون و طبق عادت همیشگیم مشغول برسی خودم تو آینه شدم.
جون خدا چه تیکه ای (تیکه‌ای) افریده! یکم بیشتر واسه خودت نوشابه باز کن. (مورد دیگر یا به عبارتی اتفاق کلیشه‌ی دیگر همین نگاه در آینه وارسی و تعریف از خود است. پیشنهاد کلی این است که این بخش حذف شود. )
- عه سلام وجدان خوبی نبودی کجا بودی؟
- سلام مرسی بد نیستم عشقم همین دور و ورا بودم.
- خیلی خب زیادی داری وجدان می حرفی برو بزار به کارم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Lucida

A.TAVAKOLI❁

کاربر خبره
سطح
46
 
ارسالی‌ها
4,948
پسندها
94,536
امتیازها
77,384
مدال‌ها
55
  • #7
ببخشید من یک سوال دارم.
جمله های مسلسل وار. من اگه به شخصیت و مدل صورت اشاره نکنم یا زود رد بشم ازش یکم خشک میشه رمان.
یا من درست متوجه نشدم یا واقعا همینه؟
میشه بیشتر راجب این قسمت توضیح بدید.
سلام، با اجازه مدیریت نقد امیدوارم اسپم نباشه.
دوست عزیز، شما به هیچ عنوان نباید رد بشید. اما وقتی در حال توصیف هستید همه‌چیز رو با هم توصیف می‌کنید، چشماش فلان رنگ بود، موهاش این مدلی بود و... خب این برای مخاطب و حتی خودتون هم خسته کننده‌ست. این توصیف مسلسل‌واره.
توصیف باید حالت تزریقی داشته باشه.
 
امضا : A.TAVAKOLI❁

Lucida

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
176
پسندها
3,243
امتیازها
16,633
مدال‌ها
10
  • #8
سلام، با اجازه مدیریت نقد امیدوارم اسپم نباشه.
دوست عزیز، شما به هیچ عنوان نباید رد بشید. اما وقتی در حال توصیف هستید همه‌چیز رو با هم توصیف می‌کنید، چشماش فلان رنگ بود، موهاش این مدلی بود و... خب این برای مخاطب و حتی خودتون هم خسته کننده‌ست. این توصیف مسلسل‌واره.
توصیف باید حالت تزریقی داشته باشه.
میدونم اخه من نفهمیدم چطوری میشه مثال بزنید؟
 
امضا : Lucida

Niyosha22

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,019
پسندها
29,662
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
  • نویسنده موضوع
  • #9
میدونم اخه من نفهمیدم چطوری میشه مثال بزنید؟
عزیزم منظورشون اینه که به جای این‌که توصیفات رو مسلسل‌وار و یک‌هو و یک‌جا پشک سر هم بیان کنید موجب زدگی و به متن حالت کسل‌‌کننده میده
"مثلا وقتی دو تا کارکتر بهم می‌رسند راوی داستان میگه:
نگاهی به سر تا پاش انداختم، چشمای قهوه‌ای برق می‌زد و مژه‌های بلند اما کم پشتش چشماش رو احاطه کرده بودند، پوست سفید و بلوری داشت و موهای سیاه رنگش موج‌وار شونه‌های ظریفش رو پوشونده بودند. لب‌های قرمزش رو جمع کرده بود و با اخم نگاهم می‌کرد... ."
این نمونه‌ی توصیف پشت سر همه وقتی توصیفات رو این‌طوری توی متن میارید نه تنها ماندگار نیست به‌دلیل یکهویی بودند خواننده رو خسته می‌کنه. اما توصیفی که پخش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Niyosha22

Lucida

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
176
پسندها
3,243
امتیازها
16,633
مدال‌ها
10
  • #10
عزیزم منظورشون اینه که به جای این‌که توصیفات رو مسلسل‌وار و یک‌هو و یک‌جا پشک سر هم بیان کنید موجب زدگی و به متن حالت کسل‌‌کننده میده
"مثلا وقتی دو تا کارکتر بهم می‌رسند راوی داستان میگه:
نگاهی به سر تا پاش انداختم، چشمای قهوه‌ای برق می‌زد و مژه‌های بلند اما کم پشتش چشماش رو احاطه کرده بودند، پوست سفید و بلوری داشت و موهای سیاه رنگش موج‌وار شونه‌های ظریفش رو پوشونده بودند. ل**ب‌های قرمزش رو جمع کرده بود و با اخم نگاهم می‌کرد... ."
این نمونه‌ی توصیف پشت سر همه وقتی توصیفات رو این‌طوری توی متن میارید نه تنها ماندگار نیست به‌دلیل یکهویی بودند خواننده رو خسته می‌کنه. اما توصیفی که پخش باشه خیلی بهتره. مثال:
چشم‌های خسته‌ام توی تیله‌های خشمگین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Lucida
عقب
بالا