متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

نقد همراه نقد همراه رمان پایداران | mobinaaaaaaa / توسط شورای نقد

  • نویسنده موضوع Niyosha22
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 17
  • بازدیدها 466
  • کاربران تگ شده هیچ

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
911
پسندها
24,519
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
  • #11
*پست پنجم
دیگه نایستادم ببینم مامانم چی میگه(.) مطمئنم می‌خواست به خاطر این کلمه مستفیضم کنه و من رو دوباره با دمپاییاش آشنا کنه(؛) منم جون دوست الفرار.(علائم نگارشی از کلمه‌ی بعد جدا میشن) یاه یاه.
رفتم دم در به مارال و چه عصبیه به خدا با گاوا هیچ تفاوتی نداره.(جمله ناقص)شبیه این گاوا هستن پرچم قرمز جلوشون می‌گیرن شبیه اونا شده بود.
یک نگاه به خودم انداختم ببینم کجام قرمزه که این این(خانم این مدلی شده بهتر نیست؟ هوم) مدلی شده،(.) داشتم خودمو نگاه می‌کردم که با داد مارال من رو نازی از جا پریدیم.(الان کاراکترها کجا هستن؟ غیرقابل تصور هستش. مکان رو توصیف کنید لطفا)
مارال: هوی یابو الان چه وقت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEKTA ONSORI

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
911
پسندها
24,519
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
  • #12
*پست شش
- بیا بریم تو ماشین دیر شد.
هستی: تقصیر توعه دیگه.
یک کله تکون دادم، یعنی دهنت و ببند راه بیوفت. والا(علامت نگارشی نباید از کلمه بعدی فاصله بگیره) !
با هستی رفتیم داخل ماشین پراید/پژو/پروشه/طوسی رنگ و... نشستیم .
تو ماشین صدا جیک کسی در نمیومدم.خدایی سخته باور کردن اینکه این چلغوزا ساکت شدن، واقعا سخته مخصوصا هستی که سر و صداش تا کشور افریقای جنوبی هم می‌ره.(می‌تونید ماشین رو توصیف کنید.)
من: چه سکوت دل انگیز(دل‌انگیزی)!
(کاراکترها در حال انجام چه کارین؟ مثلا بگید؛ نازی همین‌طور که ناخن‌های رو می‌جوید گفت:
- مبی خواهشا... :)

نازی: مبی خواهشاً ساکت هممون استرس داریم.
(دستام رو به هم حلقه زدم و با ناباوری...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEKTA ONSORI

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
911
پسندها
24,519
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
  • #13
*پست هفتم
چشام رو ریزکردم (فعل باید با فاصله نوشته بشه "ریز کردم")و به هستی نگا کردم.(تکرار فعل در جمله خوب نیست و پیشنهاد میشه جایگزین کنید)این هستی خیلی مشکوکه. نکنه قبلا رفته دیده؟ اگه رفته دیده باشه که خودم از هستی محوش میکنم.(!)
هستی: چه مرگته؟(الان چی شد که کاراکتر این رو گفت؟ چه چیزی از دوستش دید که گفت چته؟ این برای خواننده گنگه لطفا دلیل برای این پرسش بیارید)
من: مشکوکی؟
هستی چشماش چشمای مشکی/دکمه‌ای/روشن و... ش رو اندازه طالبی کرد.(آفرین! ظواهر رو توصیف کنید)
هستی: مشکوک؟
منم یک کله تکون دادم.(و درحالی که انگشت‌هام رو روی میز تکون می‌دادم گفتم: "به عنوان مثال!")
من: اره، از کجا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEKTA ONSORI

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
911
پسندها
24,519
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
  • #14
*پست هشتم
هستی ی کله تکون داد ،(فاصله علائم نگارشی رو رعایت کنید لطفا) نازیم که قربونش برم در حال بازی با گوشی سامسونگ/اپل یا هرچی) مبارک بود . حالا چه بازی ای (بازی‌ همین‌طوری بیاد بهتره)، اون پرنده بی اعصابا(فاصله حذف) هستن پرتشون می‌کنی باید به اون خوک زشتا برخورد کنن ، اسمش چیه همون بازیه.
- انگیری برد منظورته؟ صحبت با وجدان در [] قرار می‌گیره.
بازاین اومد . اقا من از این وجدان خوشم نمیاد تعویض نداره ؟ می‌خوام با یک وجدان با ادب عوضش کنم.
من: بچه ها! ناهار مهمون نازی.
نازی همچین برگشت فکر کنم گردنش چیز شد.(نازی چه حسی داشت از این حرف؟ توصیف کنید.)
- چیز شد؟
- چیز دیگه!
-...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : YEKTA ONSORI

G.ASADI

مدیر بازنشسته
سطح
38
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
41,149
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
  • #15
کلاه “آ” رو فراموش کرده بودید. قبل اما، ولی، لکن، نقطه ویرگول بذارید

شکل درست نگارشی، “بذارید” هست نه”بزارید”


اینا چرا نمیان ؟(اینا چرا نمیان؟!) ریخت.(!) همینطوزی(همین‌طوری) داشتم برا خودم بپر بپر می‌کردم که نازی و مارال و هستی اومدن.(سطر بعدی رو بیار اینجا)
ای الهی سقط شین زودتر میومدین(می‌اومدین) خب(خب زودتر می‌اومدین).
(قبل دیالوگات حالت شخصیتاتو بگو)


مازی: چرا بپر بپر میکنی؟
من:جیش دارم.(طنز با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : G.ASADI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Lucida

G.ASADI

مدیر بازنشسته
سطح
38
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
41,149
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
  • #16
بلاخره(بالآخره) رسیدیم. ای الهی بمیری مارال.(!) الهی از رو زمین محو شی .(!)(علاءم نگارشی با حرف قبل از خود فاصله ندارند ولی با حرف بعد از خودشون یه فاصله دارن) کمرم درد گرفت . همچین با اون پاش زد تو کمرم که فکر کنم ستون فقراتم دیگه ستون نیس ، کج شد دیگه(.) . اخ!
زنگ در زدم که یک پسر جوون که صدای قمر در عقربش فهمیدم کیه(.) که(که رو حذف کن) همچین الو الو میکرد(می‌کرد) که انگار داره با تلفن حرف میزنه ، عمو ایفونه(آیفون) ها با تلفن اشتب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : G.ASADI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Lucida

G.ASADI

مدیر بازنشسته
سطح
38
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
41,149
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
  • #17
با لبخند به سمت در اتاق مدیریت رفتم و تق تق(تق‌تق) در زدم، که با صدای مردونه ی(مردونه‌ی) بابا مواجه شدم.(با صدا مواجه نمیشن. صدارو می‌شنون)
بابا: بفرمایین.
در و باز کردم وارد شدم . اوخی! قربونت بشم بابایی. پشت میز نشسته بود و سرش گرم کامپیوتر پرونده های(پروند‌٬های) جلوش بود.
بابا: خانوم سرمدی مگه نگفتم برگه‌ی انتقال وجه به شرکت مد آناتولی رو برام پرینت بگیرید؟ پس کجاست؟
ای خدا! من اخه کجام شبیه موناعه.
(توصیفات! نبودش تو دیالوگ زیر خیلی احساس میشه!)
من:
سلام بابایی!
آخيش بلاخره منو دید.
بابا: سلام دختر نازم.
[COLOR=rgb(255...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : G.ASADI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Lucida

G.ASADI

مدیر بازنشسته
سطح
38
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
41,149
امتیازها
60,573
مدال‌ها
24
  • #18
محدثه: کثافت(طنز با فحش دادن طنز نمیشه!) چرا زودتر نگفتی؟
چیو می‌گفتم؟اینم خله ها! دختره ی روان پریش.(دختره‌ی روان‌پریش)
من: چی رو می‌گفتم؟
محدثه خیلی پوکر به من نگاه کرد.
محدثه: الحق که خیلی مشنگی، بابا! منظورم جواب کنکورته.
خب از اول مثل آدم بگو دیگه، این چه طرز گفتنه من رو گمراه می‌کنه.ایش!
من: اها! خب همین امروز رفتم دیدم مشنگ.
محدثه: حالا چی قبول شدی؟(از حالت ایتالیک درش بیارین)
من: مدیریت شیر گاو دوشی!
حالا نمیدونم اصلاً چی هست همین طوری از خودم در اوردم گفتم. وا این چرا چشماش چپر چلاغ شد؟
من: چته؟
محدثه: چی هست؟ مگه داریم؟
من: آره دیگه رشته ی تحصیلی توعه.
تا این رو گفتم همچین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : G.ASADI
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Lucida
عقب
بالا