متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

اشعار رهاشده کاربران اشعار راز دل | M.D.Z کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع M.D.Z
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 545
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

M.D.Z

مدیر بازنشسته
سطح
3
 
ارسالی‌ها
212
پسندها
6,162
امتیازها
22,873
مدال‌ها
2
  • نویسنده موضوع
  • #1
دلم گرفت
از این دنیای بی احساس
دلم گرفت
از این دنیای بی وجدان
دلم گرفت
از بازی روزگار
دلم گرفت
از فراز و نشیب روزگار
دلم گرفت
از سفیدی صبح
دلم گرفت
از سیاهی شب
دلم گرفت
از‌ مهربانی ریاکارانه
دلم گرفت
از نامهربانی صادقانه

M.D.Z
 
آخرین ویرایش

M.D.Z

مدیر بازنشسته
سطح
3
 
ارسالی‌ها
212
پسندها
6,162
امتیازها
22,873
مدال‌ها
2
  • نویسنده موضوع
  • #2
ای دنیا
بازی بس نیست ؟
سختی بس نیست ؟
رنج بس نیست ؟
ای مردم
تحقیر بس نیست ؟
ظلم بس نیست ؟
خودستایی بس نیست ؟
ای روزگار
بازی بس نیست ؟
بردن بس نیست ؟
خرد کردن بس نیست ؟
ای من
نا امیدی بس نیست ؟
حرف بس نیست ؟
دل شکستن بس نیست ؟

M.D.Z
 
آخرین ویرایش

M.D.Z

مدیر بازنشسته
سطح
3
 
ارسالی‌ها
212
پسندها
6,162
امتیازها
22,873
مدال‌ها
2
  • نویسنده موضوع
  • #3
سرما آمده و سوز به همراه دارد
سرما آمده و شوق به همراه دارد
سرما آمده و غصه به همراه دارد
سرما آمده و فخر به همراه دارد
سرما آمده و دلتنگی به همراه دارد

M.D.Z
 
آخرین ویرایش

M.D.Z

مدیر بازنشسته
سطح
3
 
ارسالی‌ها
212
پسندها
6,162
امتیازها
22,873
مدال‌ها
2
  • نویسنده موضوع
  • #4
ای خدا ، این بنده ات می خواهدت
ای خدا ، این بنده ات می خواندت
ای خدا ، این بنده ات می گویدت
ای خدا ، این بنده ات می جویدت
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا