متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

تاحالا شده سر تقلب معلم بفهمه؟ اگه معلمت فهمیده چیکار کرد؟

  • نویسنده موضوع NILO_R
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 62
  • بازدیدها 2,735
  • کاربران تگ شده هیچ

Zeinoo

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
178
پسندها
2,818
امتیازها
13,813
مدال‌ها
1
  • محروم
  • #21
آقا ما یه بار معلم گفت گروهی تست بدین دوران راهنمایی درس قرآن هم بود. خلاصه ما شیش نفری ریخته بودیم رو برگه اون معلم از خدا بی‌خبر فکر می‌کرد ما مشورتی داریم می‌نویسیم غافل از کتاب چارتاق بازی که جلوی دیدگان ما جلون میداد ما هم که بچه به حرف شیطون گوش دادیم
 
امضا : Zeinoo

زهرا ادیب

کاربر فعال
سطح
3
 
ارسالی‌ها
1,308
پسندها
10,078
امتیازها
31,873
مدال‌ها
2
  • #22
ما یه بار گروهی تقلب کردیم توی امتحان تاریخ جفتیم جواب سوال گفت کلیمی من شنیدم کریمی به تمام ردیف هم رسوندم یه ردیف نوشتیم کریمی
بعدا که دبیر برگه ها رو دید گفت لااقل می‌خواید تقلب کنید درست تقلب کنید کریمی چیه؟
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] NILO_R

Zeinoo

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
178
پسندها
2,818
امتیازها
13,813
مدال‌ها
1
  • محروم
  • #23
اون موقع‌ها ما سه نفری می‌نشستیم صندلی تکی تو دوره‌ی راهنمایی کلا نبود. اصل مطلب آقا جان باس مرزکشی می‌کردیم یکی اونور میز یکی این ور میز یکی هم چهار زانو باس میرفت زیر میز تست میداد این دختره نعیمه گفت من می‌خوام تقلب کنم شما دوتا برید این ور اون ور میز خلاصه ما هم هرچی اون گفت کردیم وسط‌های تست معلم اومد بالا سرش دست کرد زیر میز کتاب رو کشید بیرون این نعیمه از خدا بی‌خبر گفت کتاب من نیست به ما سه‌تا گفت کیف‌هاتون رو بیارید بالا کتاب‌هاتون رو نشون بدین آقا ما همه کتاب‌هامون در عین ناباوری جاش بود یه دختر بود آخی یادش بخیر اسمش زهرا بود می‌خواست یه بار من رو از پله‌های مدرسه پرت کنه پایین.یکم بی‌اعصاب بود ولی دختر خوبی بود بلند شد و گفت اه کتاب من اونجا چی می‌خواد نه بگو این نعیمه کتاب...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Zeinoo

رویا بیدار

رفیق جدید انجمن
سطح
6
 
ارسالی‌ها
82
پسندها
434
امتیازها
3,013
مدال‌ها
8
  • #24
نشده
 

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
20,141
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • #25
اهل تقلب نیستم
 

SAMA.B

کاربر انجمن
سطح
16
 
ارسالی‌ها
389
پسندها
9,404
امتیازها
24,773
مدال‌ها
17
سن
19
  • #26
تقلب ک تا دلتتت بخاد کردم و هیچ وقتم هیچ کدوم از معلما حتی اون بداخلاقای تیز ها نفهمیدن :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :just-cuz-19:
 
امضا : SAMA.B

| TEAR |

کاربر حرفه‌ای
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,726
پسندها
25,255
امتیازها
51,373
مدال‌ها
22
سن
17
  • #27
ما مدرسه‌مون سه طبقه بود. طبقه دوم ناهارخوری بود.
معلممون توی ناهارخوری داشت غذا میخورد منو دوتا از دوستامم غذامون تموم شده بود رفته بودیم طبقه بالا سرکلاس که چشممون افتاده برگه‌های امتحان پایان سال درس هدیه‌ها.
من یکی از دوستام رو فرستادم بره سر راه پله وایسه معلما نیان سریع خودمو اون یکی دوستم یکی از برگه‌ها رو برداشتیم گذاشتیم توی جیب روپوشمون.
رفتیم خونه از برگه عکس گرفتیم توی گروه خودمون بچه ها پخشش کردیم.
بعد منم روی یه برگه کوچولو نوشتم با چسب چسبوندم به پایین پایین گوشه مانتو روپوشم.
بعد رفتیم مدرسه دیدم بچه ها برگه رو گذاشتن توی کمد معلممون.
موقع امتحان دیدیم یه برگه دیگه هم اضافه کردن.
گویا فهمیده بودن دوربین داشت.
ولی خب کارنامه خیلی خوب شدم×_×
این داستان برای کلاس چهارم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : | TEAR |

cute_girl

نو ورود
سطح
8
 
ارسالی‌ها
12
پسندها
1,554
امتیازها
9,490
مدال‌ها
6
  • #28
یه بار راهنمایی امتحان قران رو کف دستم نوشتم:648314-d18ae5246291866d416d447f52bdf0bf: ولی هیچ کدوم نیومد :sisi3: معلمه دید بعد اونجا چیزی نگفت زنگ تفریح اومد داشتم ساندویچ میخوردم اومد بهم گفت کوفتم کرد ساندویچمو:610591-c11e122cb97c209cf958c2571c5cd6ee::209::frown:
هنوز یادمه حس کردم ساندویچ تو گلوم مونده نمیره پایین حس ساندویچ خوردنمو بهم زد :209: :408::236:
 

BlueMoon

مدیر بازنشسته
سطح
8
 
ارسالی‌ها
186
پسندها
2,211
امتیازها
11,713
مدال‌ها
7
  • #29
یادم نی چه سالی بود. سر جلسه امتحان کلا راحت میشینم. ورقمو میگیرم بالا که راحت موقع تکیه دادن ببینم.
پشت سریم سر امتحان فیزیک تقلب می‌کرد از روی من، من متوجه نبودم و همین جوری برگه رو باد میدادم.
خلاصه برگه رو دادیم و اینا و نتایجش که اومد، دبیر روی برگه ی من نوشته بود که حفاظت ازبرگه مانند حفاظت از مرزهاست
متوجه شدم که بعله، قضیه از این قراره!
فقط شانس اوردم صندلی اول نشسته بودم، متهم به کار دیگه نشدم :108: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458197-2957073dbb04d8c502894c2c04b6bf9e:
اش نخورده و دهن سوخته :/
cute_girl cute_girl
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] cute_girl

crαzy ɢιrl

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
781
امتیازها
3,678
  • #30
اره:|
و نتیجش هم این بود




موقتی اخراج شدم:|
خیلی سخت گیر بودن:\
 
امضا : crαzy ɢιrl
عقب
بالا