تاحالا شده سر تقلب معلم بفهمه؟ اگه معلمت فهمیده چیکار کرد؟

[ZAHRA TAVASOLIAN]

آخ آخ دست رو دلم نذار که خونههه
داستان من مال امتحان نیست آخه
معلم ادبیاتمون سخت گیر بود روی حمزه ها اونم زیااد آخ آخ من چندتا کلمه رو روی دستم نوشته بودم که یادم نره
املا داشت میگفت یکجا من ده بار به دستم نگاه کردم اصن حواسم نبود هی حس میکردم اون کلمه رو اشتباه نوشتم خلاصهه همینجوری داشتم نگاه میکردم به دستم که معلمم گفت:
توسلیان بسه دیگه چقدر نگاه میکنی
آخ اینو که گفت مات موندم ادامه داد از این به بعد باید دست و پاهای بچه های ۷۰۳ رو نگاه کنیم که تقلب مقلب جاییشون ننوشته باشن
هیچ وقت اون صحنه رو یادم نمیره جلوی همه بچه های کلاس آبروی نداشتم رفت زیر سوال:610605-17b75dcd35733148d682e2850a11722a...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Honey0_0zr]

تقلب کردم ولی متوجه نشد
در کل اهلش نیسم

 

[sara kheirabadi]

تقلب زیاد کردم ولی به دردسر نیوفتادم خدا رو شکر جز یک بار کل کلاس تقلب میکردن جز اونایی که سمت پنجره بودن که خاک توسرشون حالا اومدیم تقلب کنیم یک نفر ضایه بازی در آورد معلم پاشد اومد سمت ردیف ما دخترم هول شد کتاب تق افتاد از دستش کلاسم که تو سکوت بود قشنگ مشخص شد که از کدوم سمت افتاده سریع بچه ها این کتابو هول دادن به سمت میز من که من گردن بگیرم ولی منم که نا مرد بودم یه جور این کتابو هول دادم که مستقیم رفت تو دیوار کلاس یهو معلم برگشت سمته ما یه لبخند زدو رفت خلاصه از اون روز به بعد معلمه به حساب خودش خیلی زرنگ شد ولی ما زرنگ تر شدیم وبه تقلب کردن ادامه دادیم این ماجرا برای دینی بود سره عربی که هیچی قشنگ جلوی معلم کتاب باز میکردیم ولی معلمه هیچی نمیفهمید و احساس میکرد انقدر جذبه داره...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[HADISEH._.pd]

تقلب کردم سر کلاس زبان با دوستن مشکل اینجا بود که هر دو پاسخ اشتباه و کپی کرده بودیم
اینطوری از تقلب کردن ما فهمید
تازه اونقدر خندید که نگو

 

[`Diaco]

اوهوع خیلی زیاد اتفاق افتاده...من با رفیقام ضایع جلوی معلم تقلب می‌کردیم...معلم سرشو بر می‌گردونه من و پنج تا از رفیقام برگه هامونو عوض می‌کنیم بعدش معلم سرشو بر می‌گردونه تا ما داریم از خنده منفجر می‌شیم...چرا؟ چون همیشه شلوار معلممون پاره بوده...بعدش به جرم تقلب می‌ندازمون بیرون از کلاس....

 

[Megan]

ی بار معلممون نیومد اون روز هم امتحان داشتیم ناظم اومد امتحان بگیره برگه هارو داد بعد فکر میکرد کسی تقلب نمیکنه از کلاس رفت ما همه هم قشنگگگگگ گروهی سوالا رو جواب دادیم بعد معلممون فرداش تصحیح میکرد باورش نمیشد همه ۲۰ شدیم

 

[mhi]

یه بار المپیاد هندسه داشتیم، بعد دوست هم نبودیم با هم چون فقط چند نفر میدادن از کلاس های مختلف ، آقا این المپیاد سه ساعت زمان داشت معلم‌ها هم نمی‌تونستن کلاً سر کلاس باشن هی می‌رفتن، بعد کل بچه ها بلند بلند جواب دادن همه‌شون عین هم زدن شدن ۳۵ یعنی نمره‌ ها اومده بود فقط من فرق داشتم ( بچه‌ی خوبی بودم یه کوچولو هم میدونستم غلط میگن)

 

[mhi]

من کلاس هشتم برای اولین بار می‌خواستم تقلب کنم چون امتحان زبان داشتیم اونم آموزش پرورش نیود خیلی سخت بود
بعد من چشمام نزدیک بینه، بدون عینک نمی‌تونستم کاغذ دوستم رو ببینم، عینک زدم با زور اون امتحان رو پاس کردم
بعد سر امتحان پایان ترم معلمه خیلی جدی تر بود ولی منم دوتا کاغذ تقلب نوشته بودم افتضاااح تابلو
معلمه هم نمی‌رفت بیرون کاغذ ها هم تو کیفم بود
آقا خلاصه یه لحظه سروش برد بیرون سریع کاغذ رو دراوردم نوشتم ولی خیلیییی سخت بود جون خیلی گیر بود

 

[RaHa~ʷᵗ]

کلاس چهارم فقط تقلب کردم
که فهمید
چون با دوستم تقلب می کردم جامونو عوض کرد
همین

 

[zozo0909]

تا حالا تقلب نکردم ولی رسوندم..کناریم که یکی از رفیق شیشم بود و الآنم هست،همش بهش تقلب میرسوندم اونم خوب بود..میگفت خودکار ندارم جواب ها رو مینداختم تو لوله بعد بهش به عنوان یک دوست خوب خودکار میدادم اونم به بهونه ی اینکه جوهر نمیاد جواب ها رو نگاه میکرد..حالا این یکیشه کلی ایده داره واسه تقلب