متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار بیشترین کلمه ای که تو اکثر رمان ها شنیدی بگو

  • نویسنده موضوع نگاه لطیفی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 28
  • بازدیدها 780
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

bahareh.s

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ترجمه
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,633
پسندها
20,861
امتیازها
43,073
مدال‌ها
29
  • مدیر
  • #11
خانواده ام نه پولدارن نه فقیر، متوسطیم|
وااااااای آقایی(نکته: هرچی «ا» بیشتر باشه بهتره!) چرا زحمت کشیدی : آقایی همون موقع: وایی عشقم چ شیک شدی این ماشین بنز برای تولدت!!! |
یاموسی کاظم!!! چ پسر خفینه یا خدااااا مریم(نکته: هرچی اسم دوست قدیمی تر بهتر!) بدو اون رژ منو از کیفم درار بده! مون موقع مریم: وااای عزیزم این چیزی نیس که ایش! پدرام از این بهتره! (هرچی تو دماغی تر توصیف کنید بهتر!) خفه شوووو بده من اون رژو! حالا همون موقع پسره رد میشه* دختره: ای وای دستمالم!! پسره: برو بابا دختره: بی شعور! فردا هم را به عنوان فامیل به جای می آوردند در خانواده‌ی زن دایی عمو و...*|
آقایی: عشقم! خانومی: جووووووونم؟ آقایی: بریم شمال؟ خانومی: واااای با اون لامبرگینی؟ و اون آیفون 12 که قولش رو بهم داده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : bahareh.s

AVA_SEY

کاربر حرفه‌ای
سطح
26
 
ارسالی‌ها
1,787
پسندها
16,051
امتیازها
40,573
مدال‌ها
26
  • #12
پسره‌ی مغرور سرد
دختره
لجباز پرو بی‌تربیت
رژ رو پاک کن

دوست شخصیت اصلی می‌گوید:
-فلانی‌ استاد جدید دیدی؟
پوزخندی میزند( این همه حالات وجود داره)
یه دختر افاده‌ای عملی و
پولدارم که همیشه وجود داره
یا یه منشی پر از ارایش که عاشق رئیسشه و هی چش‌ چپ میکنه برای دختر داستان
چرا واقعا؟
چرااا
 
امضا : AVA_SEY

YEKTA ONSORI

گوینده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
911
پسندها
24,519
امتیازها
40,273
مدال‌ها
34
سن
18
  • #13
پسره خر:/ دختره نچسب تفلون:/ خشک سرد مغرور، شیطون، غیرتی، لجباز، یه دنده
دانشگاه و استاد!!!!!! لامبرگینی و بوگاتییییی///=
لبای قرمز که انگار پروتزن ولی نیستن:/ چشمای سگ دار، چشمایی که لاش رگه های سبز اندر کالباسی داره:/ دراز و قدبلند:/
شلوار لش قد نود!!!!!! تصادف، پوزخند، عشقم، نفسم، آقایی، خانومی، اسکلم، جذابم... ای تعفف/=
آیفونx پولدارررر، فقیرررر( نرمال پرمال اصلا نیس:/)
 
امضا : YEKTA ONSORI

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • #14
این متنم زیاد تو رو رمانا دیدم! خب اهم اهم!

دختره برای عشقش با عشق غذا درست میکنه یا میخواد بره عشقش رو ببینه! بعد چمیدونم قشنگ ظرفو تذیین میکنه کلی سلیقه به خرج میده! بعد، با تاکسی(دقت کنید فقط تاکسی) میره شرکت یارو عشقش(اینجارم داشته باشید‌،همیشه شرکت دارن) بعد کلی عشوه میاد و میگه همسر رییسه درحالی که دوست دختری بیش نیست! بعد منشیه میگه مهمون داره! دختره هم خر! میشینه منتظرش میشه، بعد پسره دیر میکنه، بعد دختره در فراغ عشقش داشته میسوخته، سرش رو عین گاو میندازه پایین میره تو اتاق بعد ک سرش رو بالا میاره، میبینه ای دل غافل، عشق قدیم پسره تو اتاقه و داره بهش نزدیک میشه که کارای خاک بر سری بکنه! دختره ک میبینه ظرف غذا میوفته و پسره میفهمه!
بعد پسره هم میاد بیرون و هی میگه: سمیه نرو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NEGIN BARZAN~

mhi

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
137
پسندها
3,148
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #15
اگه بشینید حساب کنید، تو کل تهران که هیچی، تو کل ایران این همه فراری و لامبورگینی نیست، حالا فرض کن همه‌ی رمانا پسره پولداره با هفت هشت تا از این ماشینا، خب اون دیگه ایران چیکار می‌کنه؟ باد ژرف باباش دکتره؟ نه جااان من دکتره؟ خب این یه جاش می‌لنگه دوست عزیز. حالا اینکه کلا شخصیت رمان‌ها با وجدان‌هاشون حرف میزنن به کنار، چرا ماماناشون کله سحر که اینا پا میشن با ملاقه تو اشپزخونه هستن بعد این میاد میترسونه؟ چرا؟
 
امضا : mhi

NEGIN BARZAN~

نویسنده انجمن
سطح
33
 
ارسالی‌ها
2,143
پسندها
30,343
امتیازها
64,873
مدال‌ها
19
سن
20
  • #16
راست میگ کی رو دیدین با ملاقه اول صبحی تو آشپزخونه وایسه!•_• نه خداییش! حالا اونو میگیم شیطنته! اما ملااااقهههههه اونم اول صبحییییییی دیگه تو کتم نمیره! مگه هر روز آش می‌خوان بپزن ک با ملاقه هم میزنن؟ خیلی ضایس
 
امضا : NEGIN BARZAN~

mhi

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
137
پسندها
3,148
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #17
بعد تو اکثر رمانا طرف شکست عشقی خورده، بابا بدآموزی داره ، آدم فکر می‌کنه حتماً باید یه بار شکست عشقی بخوره تا عشق واقعیش رو پیدا کنه
بعد دیدین تو بعضی رمانا خانواده‌ها چه راحتن؟
اینم کلمات:
مغرور- خشک- پوزخند- چشم‌های خوش رنگ
نمی‌دونم شانس منه یا همه اینطوری هستن ولی من تو عمرم چهارتا چشم رنگی دیدم اونم خانواده ان
 
امضا : mhi

Mahsa_rad

نویسنده ادبیات
سطح
44
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
65,247
امتیازها
74,373
مدال‌ها
31
  • #18
خیلی شیک ریختم رو لباسش قهوه رو... .
اهنگ موردعلاقم پخش شد!
مانتوی زرد با شلوار سبز/:
با دسمال محکم رژمو پاک کرد
مغرور
قد
بیریخت! حالا من میگم بی ریخت ولی خیلی کیوت و جذابع//////:
موهاش بلند
چهارشونه
کالج و شلوار لی
کراوات
اه اه
 
امضا : Mahsa_rad

mhi

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
137
پسندها
3,148
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • #19
اینو کجای دلم بزارم؟
دختره صبح زده گوشیشو به دیوار
بعد ظهر با گوشیش زنگ میزنه به دوستش
حالا این به کنار، اصلا میگیم تو راه رفت خرید
مردم یه هفته طول می‌کسه گوشی بخرن
آیا خون این شخصیت‌ها از ما رنگی تره؟
حالا اول داستان دختره گفته که وضعیت مالیمون آنچنان خوب نیستا
 
امضا : mhi

Nazanin.raminiya

کاربر انجمن
سطح
12
 
ارسالی‌ها
279
پسندها
2,730
امتیازها
17,273
مدال‌ها
11
سن
22
  • #20
مغرور
پولدار
پوزخند
 
امضا : Nazanin.raminiya
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا