فال شب یلدا

طنز رمان‌ها

  • نویسنده موضوع Zahra.D_T
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 55
  • بازدیدها 1,727
  • کاربران تگ شده هیچ

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
2,021
پسندها
12,351
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
  • #51
سیدحسین بیسیم می‌زند به حوزه:
- عباس گفت بگیریمش، الان بیهوشه. سریع بیاید ببرینش تا مردم ندیدن!
- به سید... چه کردی... تو سوریه هم همین بلاهارو سر داعشیا می‌آوردی؟
- مزه ترشح نکن بچه! بدو بگو یه ماشین بفرستن ببرنش، تا نیم‌ساعت دیگه بهوش میادا!

#نقاب_ابلیس
 
امضا : فاطمه شکیبا

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
20,141
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #52
- الگوی خاصی برای کشتن داری؟!
راسل سرش را به نشانه منفی تکان داد؛ پشت گوش راستش را خاراند و گفت:
- نه، خب می‌دونی بستگی داره! مثلاً امروز دارک روی لباسم قهوه ریخت، برای همین خواستم خواهرش رو بکشم و با یه بسته قهوه، بفرستم در خونه‌اش!
دیک حالتش را تغییر نداد، چشمانش را روی یک‌دیگر فشرد و گفت:
- خب تو، مشکل کمبود انسانیت داری!
 

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
20,141
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #53
- فکر نکنم، برای یه بازی این‌قدر بخوای سختی بکشی.
دیک به راسل که، دستش را درون بینی‌اش کرده بود و مشغول گشتن درونش بود، اشاره کرد؛ با خنده گفت:
- اون به خاطر این‌که دارک روی لباسش قهوه ریخت، خواهرش رو کشت.
راسل در همان حالتی که بود، متعجب خشکش زد و لکسی، با افسوس گفت:
- خب اون، یه احمقه.
 

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
20,141
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #54
همان لحظه، راسل انگشتش را از بینی باریکش خارج کرد و گفت:
- منم کلاغم!
با دیدن جسم لزج سبز روی انگشتش، صورت در هم جمع شد و آن را به کف زمین مالید.
لکسی با چندش نگاهش را از راسل گرفت، درحالی‌که سعی می‌کرد بالا نیاورد گفت:
- راسل، تو علاوه بر خنگ بودن، کثیف هم هستی.
- خب این یکی از دستم در رفت، تقصیر من چیه؟
 

Zahra.D_T

تدوینگر ازمایشی
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,261
پسندها
20,141
امتیازها
43,073
مدال‌ها
20
  • نویسنده موضوع
  • #55
- عه راستی امروز تصمیم گرفتم مبارزانو بخونم :eek: کارلوس داداشه کریسه؟!
- نه عمشه :/
- :eek: پ چرا زهرا آبجیه کارلوسه؟!
- جلد دهم :)
- :eek:ببند بابا دهنت را
الان یعنی زهرا داداشه کریسه؟
:straight-face:نه چیزه منظورم اینکه آبجیشه؟
___________________
کم‌کم داشتم سر این عقده‌ای میشدم =/
 
آخرین ویرایش

فاطمه شکیبا

نویسنده انجمن
سطح
21
 
ارسالی‌ها
2,021
پسندها
12,351
امتیازها
38,673
مدال‌ها
21
  • #56
عماد: من اونقدر جیگر دارم که ده تا چک بخورم ولی بفهمم نظر واقعیش چیه!
یحیی: اونی که تو داری جیگر شیر نیس داداش! مغز خره!

رمان #تاریکخانه (شین.الف)
 
امضا : فاطمه شکیبا
عقب
بالا