شاعر‌پارسی اشعار فرزانه صد هزاری

[ISET1]

چال هاىِ گونه
خطرناكترين دام هاىِ جهانن..
با "احتياط" لبخند بزنيد

#فرزانه_صدهزارى

 

[ISET1]

مردى هر روز باغچه ى حياطش را مرتب ميكند..
زنى پيراهن هايش را اتو ميكند..
دخترى صداى آهنگ را بلند ميكند..
پسرى م**س.ت به خانه ميرود..
و
هر كسى زبان دلتنگيش با ديگرى فرق ميكند..
#فرزانه_صدهزارى

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ISET1]

خواستن،توانستن است
من مى خواستم،اگر او هم مى خواست
من "مى توانستم".

#فرزانه_صدهزارى

 

[ISET1]

و هرگز
آفتاب صبح آنقدر گرم نمى كند مرا
كه حضورت....
#فرزانه_صدهزارى

 

[ISET1]

من اصلاً وانمود نميكنم كه خيلى چيزا واسم
"مهم نيست"
چون
واقعاً خيلى چيزا ديگه واسم "مهم نيست"

#فرزانه_صدهزاری

 

[ISET1]

انتخاب درست
زمانيست
كه اگر دست در دستِ انتخابت
چشمت به كسى از گذشته ات افتاد..
فكرت در همان خيابان جا نماند..
#فرزانه_صدهزارى

 

[ISET1]

پاييز دارد براى رفتن "معطــــل" مى كند..
به جاىِ جشن گرفتن،
يك نفر به او بگويد "نرو"...
#فرزانه_صدهزارى

 

[ISET1]

حرف من اين نيست
كه به قسمت اعتقادى ندارم
اما
"قسمت"
مسئوليت اشتباهات مارا گردن نميگيرد.
#فرزانه_صدهزارى
​

 

[ISET1]

ديوونه نيستم فقط ترجيح من اينه
اين خونه بايد پردهاش از جنس آهن شه
وقتى كسى پاشو نميزاره تو اين خونه
شايد يكى از عنكبوتا عاشق من شه
#فرزانه_صدهزارى

 

[ISET1]

گولِ عكسهايم را نخوريد
‏‎من هنگامِ زل زدن به لنز دوربين
‏‎در سرم فكر يك "نفر" مى چرخد كه مى دانم
‏‎عكسهايم را ميبيند.!
‏‎چشمانم برق مى زنند،
‏‎لبانم لبخند ...
‏‎و
‏‎عكس هايم زيبا مى شوند..
‏‎#فرزانه_صدهزارى