- ارسالیها
- 6,189
- پسندها
- 17,401
- امتیازها
- 78,373
- مدالها
- 7
- سن
- 21
- نویسنده موضوع
- #11
فاصله ها(از فقیر تا غنی)
جاده ای بی انتها...
در سر چهارراه سرخ و سبز و زرد فاصله!...
در شب عید و شکوفه بر درختان بهار
پشت چراغ قرمزی!!!
من توقف کرده بودم در جلو خطی سفید
منتظر بودم شود سبز آن چراغی بر عبور
ناگهان چشمم فتاد بر یک پدر
بود همراهش پسر با کفش پاره ژنده پوش
پشت سر آید صدای بوق ماشینهای لوکس!!!!
(مرسدس بنزو )
(فراری)
قیمتش بالای هشت میلیارد تومان!!....
با پلاکی رند و هم رنگی قشنگ!!!
راه را من بسته بودم!...
آری آری بسته بودم راه را!...
چشم هایم بر تماشا بود و حیران و
همی مبهوت و مات!...
پسرک دیدم که در یک گوشه ای...
سر درون جای آشغالی.. برای جستجو!!!
تیکه ی نانی،
یا غذایی او کند پیدا در این عید سعید!!!
ناگهان بانگ سر داد و بگفتا ای پدر من یافتم!!!
گنج دیدم ای...
جاده ای بی انتها...
در سر چهارراه سرخ و سبز و زرد فاصله!...
در شب عید و شکوفه بر درختان بهار
پشت چراغ قرمزی!!!
من توقف کرده بودم در جلو خطی سفید
منتظر بودم شود سبز آن چراغی بر عبور
ناگهان چشمم فتاد بر یک پدر
بود همراهش پسر با کفش پاره ژنده پوش
پشت سر آید صدای بوق ماشینهای لوکس!!!!
(مرسدس بنزو )
(فراری)
قیمتش بالای هشت میلیارد تومان!!....
با پلاکی رند و هم رنگی قشنگ!!!
راه را من بسته بودم!...
آری آری بسته بودم راه را!...
چشم هایم بر تماشا بود و حیران و
همی مبهوت و مات!...
پسرک دیدم که در یک گوشه ای...
سر درون جای آشغالی.. برای جستجو!!!
تیکه ی نانی،
یا غذایی او کند پیدا در این عید سعید!!!
ناگهان بانگ سر داد و بگفتا ای پدر من یافتم!!!
گنج دیدم ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.