من نمیدونم چرا تو رمانهای ازدواج اجباری پسره میخواد انتقام بگیره
یا اینکه تو این رمانای استاد دانشجویی همیشه دختر استاد جوون و خوشتیپ اشتب میگیره تیکه میپرونه بعد استاد پرتش میکنه بیرون بعد جالبه خانم روز اول دانشگاهش بعد همیشه خواب میمونه بعد به استاد سگ اخلاق و خوشتیپ هر چی میخواد میگه استادم که لال نمیره بره به حراست بگه
رمانای عشقی عاشقیم که همیشه داخلش پر جدایی و بدبختیه
اما پیشنهاد سعی کنید مثل رمانهای دیگران نباشه سعی کنید ایدههای خودتون رو بنویسید انقدر این شخصیتای بدبخت و نفرستین شمال
کلام آخر
سعی کنید همیشه مثل خودتون باشید تا دیگران