متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار بین عشق و نفرت چقدر فاصله است؟

  • نویسنده موضوع Fatemeh.hoseini
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 53
  • بازدیدها 1,475
  • کاربران تگ شده هیچ

Fatemeh.hoseini

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
213
پسندها
1,989
امتیازها
11,933
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #11
نمی‌دونم... تا حالا نشده از اونی که عاشقشم متنفر بشم، اما از اونی که دوستش داشتم شدم... این چه چالشی بود مغز و قلبم رو کلا برد زیر خط قرمز!
اما اگه بخوام از نظر شخصیت رمان‌هام بگم که نصفی از وجود خودم هستن، یکی امیرحسین.
با وجود اینکه باران ولش کرد و رفت و او رو توی برزخ گذاشت، با وجود اینکه میگه متنفرم و باید متنفر باشم اما باز هم نگرانشه، پس هنوز نتونسته متنفر بشه و از عشقش دست بکشه :eaea: :a050:
:458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d: :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
تعریفت خوب بود
 
امضا : Fatemeh.hoseini
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] *Soheyla*

Fatemeh.hoseini

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
213
پسندها
1,989
امتیازها
11,933
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #12
عشق و نفرت تو آغوش هم هستن
هیچ فاصله ای ندارن
به همون سرعت جاشون عوض میشه
یکی میره روبه مهتاب
اونیکی روشنی
یا برعکس
درسته ولی اینجا یه اما داره
آدمی که دیوانه وار عاشق باشه می‌تونه از عشقش نفرت بگیره؟
مثلا یه زوج جوان بعد از چند سال سختی به هم رسیدن.
روزی مرد خونه میاد و بوی عطز زنونه میده. این زن باید از عشقی که دوستش داره متنفر بشه یانه؟ یا میتونه بره از شوهرش بپرسه؟
 
امضا : Fatemeh.hoseini

لآجِوَرْد

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
647
پسندها
26,547
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
  • #13
یه تار مو
دلیل خواستی بیا برات توضیح بدم...
 
امضا : لآجِوَرْد

Fatemeh.hoseini

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
213
پسندها
1,989
امتیازها
11,933
مدال‌ها
10
  • نویسنده موضوع
  • #14
امضا : Fatemeh.hoseini

لآجِوَرْد

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
647
پسندها
26,547
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
  • #15
حتما دلیل می‌خوام
عشق عمیق تو رماناست فقط!
ببین ما هر چقدر بگیم، بازم نمیشه این رو ثابت کرد که عشق عمیقی وجود داره!
ما آدما پُریم از حسای مختلف... عشق و نفرت دو تا از اون‌ها.
حتی اگه دیوونه‌وار عاشق یکی هستی کافیه یه حرف بزنه، تا ازش ناراحت بشی
کافیه یکم باهات بد باشه تا دیوونه بشی
به همین راحتی هم میتونی ازش متنفر بشی.
ببین... سرنوشت ما رو کسی تعیین نمیکنه جز خودمون و آدمای اطرافمون...
گاهی میتونه عاشق زندگی باشی... گاهی متنفر ازش! چون بقیه تاثیر فرق‌العاده‌ای در تو دارن.
کافیه اونی که عاشقشی زخم بزنه... تا دیگه نگاهشم نکنی.
نمیدونم نظر شخصیت چیه ولی نظر من اینه.
و در مورد نفرت... سیرش طولانی‌تره اما ممکنه. آدمی احساساتی‌ان و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : لآجِوَرْد

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • #16
عشق عمیق تو رماناست فقط!
ببین ما هر چقدر بگیم، بازم نمیشه این رو ثابت کرد که عشق عمیقی وجود داره!
ما آدما پُریم از حسای مختلف... عشق و نفرت دو تا از اون‌ها.
حتی اگه دیوونه‌وار عاشق یکی هستی کافیه یه حرف بزنه، تا ازش ناراحت بشی
کافیه یکم باهات بد باشه تا دیوونه بشی
به همین راحتی هم میتونی ازش متنفر بشی.
ببین... سرنوشت ما رو کسی تعیین نمیکنه جز خودمون و آدمای اطرافمون...
گاهی میتونه عاشق زندگی باشی... گاهی متنفر ازش! چون بقیه تاثیر فرق‌العاده‌ای در تو دارن.
کافیه اونی که عاشقشی زخم بزنه... تا دیگه نگاهشم نکنی.
نمیدونم نظر شخصیت چیه ولی نظر من اینه.
و در مورد نفرت... سیرش طولانی‌تره اما ممکنه. آدمی احساساتی‌ان و زود حس‌های مختلف...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : *Soheyla*

لآجِوَرْد

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
647
پسندها
26,547
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
  • #17
موافقم اما با کلش نه!
این خود ماییم که رمان‌ها و عشق‌ها رو خلق می‌کنیم... پس یه جایی این عشق عمیق وجود داره.
از دوست داشتن شروع میشه و آخرش وصل میشه به عشق... اگر با یکی بودی اونقدر دوستش داشتی که شبا بدون اون خوابت نبرد، این عشقه، شاید بگی نه امکان نداره.... اما این بدنت و قلبتن که می‌خوان زودتر بیاد، وقتی با بزرگترین عیبش ( بدون هیچ اجباری و ازته قلبت)کنار اومدی و باهاش شاد زندگی کردی خودش مفهوم عشق رو می‌رسونه... اما درسته ما آدم‌ها پرعیب‌ترین خلقت خداییم زود خسته می‌شیم، زود منقلب میشیم اما بین این همه بعضی‌ها هم هستن که خیلی قوین...
بعضی‌ها هستن فقط!
موافقم با حرفت سهیلا... نظر شخصیمم این بود چون من از اون دسته آدمام که اپه از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : لآجِوَرْد

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • #18
بعضی‌ها هستن فقط!
موافقم با حرفت سهیلا... نظر شخصیمم این بود چون من از اون دسته آدمام که اپه از دست خودم هم خسته بشم، خودمو میندازم دور...
نمیشه که همه عاشق باشن اینطوری که مزه عشق میره، جهان لوس میشه.
میدونم جانم منم نظر شخصیم رو گفتم اما دختر خوب این حجم از خستگی رو همه داریم نمیشه که خودت رو بندازی دور اون وقت سهیلا بدون کوثر دق کنه؟
ما ادم‌ها از خودمون خسته‌ایم از خود واقعیمون اما از خود بیرونیمون نه چون درونمون رو خودمون می‌بینم فقط! بیرونمون رو خیلی‌ها پس همیشه یه مرز تعادل بین این دو بعدمون هست که گاهی بعد درونیمون قوی‌تر میشه و گاهی برعکس اما باز بعد یک مدت به تعادل می‌رسن
 
امضا : *Soheyla*

لآجِوَرْد

کاربر نیمه فعال
سطح
29
 
ارسالی‌ها
647
پسندها
26,547
امتیازها
44,673
مدال‌ها
20
  • #19
نمیشه که همه عاشق باشن اینطوری که مزه عشق میره، جهان لوس میشه.
میدونم جانم منم نظر شخصیم رو گفتم اما دختر خوب این حجم از خستگی رو همه داریم نمیشه که خودت رو بندازی دور اون وقت سهیلا بدون کوثر دق کنه؟
ما ادم‌ها از خودمون خسته‌ایم از خود واقعیمون اما از خود بیرونیمون نه چون درونمون رو خودمون می‌بینم فقط! بیرونمون رو خیلی‌ها پس همیشه یه مرز تعادل بین این دو بعدمون هست که گاهی بعد درونیمون قوی‌تر میشه و گاهی برعکس اما باز بعد یک مدت به تعادل می‌رسن
آخ دقیقا... بعضیا هم باید سینگل‌به‌گور باشن یکم دنیا قشنگیاشو داشته باشه.
خدا نکنه، سهیلا بمونه برام.
میفهمم... این تعادل باید باشه و از اون مهمتر آدم باید روحیه‌ی قوی داشته باشه که بتونه از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : لآجِوَرْد

*Soheyla*

نویسنده انجمن
سطح
30
 
ارسالی‌ها
1,145
پسندها
29,534
امتیازها
52,073
مدال‌ها
28
  • #20
آخ دقیقا... بعضیا هم باید سینگل‌به‌گور باشن یکم دنیا قشنگیاشو داشته باشه.
خدا نکنه، سهیلا بمونه برام.
میفهمم... این تعادل باید باشه و از اون مهمتر آدم باید روحیه‌ی قوی داشته باشه که بتونه از پس این متعادل نبودن‌ها بر بیاد... چیزی که من دارم برای وجودش تلاش میکن
موندم لاو بدم یا هاها، یا سد
تنها سینگلی که می‌شناسم دبیر دین و زتدگی سال دوم دبیرستانم بود، ۴۲ سالش بود بنده خدا.
تو باشی من هستم، من سایه‌اتم!
و تو قوی‌ترین خواهری هستی که من دارم و می‌دونم از پسش برمیای جانم
 
امضا : *Soheyla*

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا